طبقه کارگر نیروی مولده است
و شکل دهنده کالا است
ولی کم کم هوش مصنوعی و رباتها دارند جا کارگر را هم از نظر فیزیکی و هم از نظر هوش و خرد پر میکنند
هاشمی
طبقه کارگر و یا پرولتاریا
یک مفهوم فلسفی است.
طبقه کارگر
سوبژکت تاریخ است.
سوبژکت تاریخ
در گذار جامعه بشری از فرماسیون اقتصادی معینی به فرماسیون اقتصادی دیگر
نقش تعیین کننده به عهده دارد.
بدون طبقه کارگر
گذار از سرمایه داری به سوسیایلسم محال است.
نیروهای مولده هم یک مفهوم فلسفی (ماتریالیسم تاریخی) است.
فلسفه چیست؟
فلسفه به لحاظ موضوعی چه فرقی با مثلا شیمی و فیزیک و بیولوژی و علوم دیگر دارد؟
نیروهای مولده
هزاران سال قبل از تشکیل پرولتاریا وجود داشته اند و دم به دم توسعه یافته اند.
نیروهای مولده = وسایل تولید و مواد خام و علم و فن و نحوه استخراج مواد خام و ایزار کار و انسان مولد و زحمتکش
هوش مصنوعی
هم یکی از نیروهای مولده است.
هوش مصنوعی قبل از اینکه قادر به انجام کاری باشد
باید توسط بشر تغذیه اطلاعاتی و اسلوبی شود.
فرق هوش مصنوعی با بشر
این است که هوش مصنوعی تابع بشر است.
بشری که انتزاعی و کلی نیست.
بشری که خصلت مشخص و طبقاتی داردو
جهان بینی دارد.
منافع دارد.
مثال:
از اطلاعات واحدی
می توان بهره گیری های به کلی ضد و نقیض کرد.
فرق یک مارکسیست با یک مثلا پوزیتیویست و پراگماتیست و فقیه و ادیب همین جا ست.
تئوری و دانش بسته به متد و یا اسلوب معین
جامه عمل می پوشد.
چون
تئوری در دیالک تیک تئوری و متد وجود دارد.
به همین دلیل
تحلیل دیالک تیکی بیت شعری و یا سخنی
با تحلیل متافیزیکی آن از زمین تا آسمان تفاوت دارد.
مثال
ما ۲۵ سال است که آثار ادبی و نظری و هنری و غیره را تحلیل دیالک تیکی می کنیم.
مقایسه کنید با تحلیل های بند تنبانی تاکنونی
تا ببینید که تفاوت متد از کجا ست تا به کجا.
بدون فلسفه مارکسیستی نمی توان به کشف حقیقت نایل آمد.
با هوش مصنوعی کشف حقیقت محال است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر