۱۴۰۴ تیر ۲۱, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۶۳)

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت چهاردهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

هنوز آن حدیث ام به گوش اندر است

چو قید اش نهادند بر پای و دست

که گفت:

«ار نه سلطان اشارت کند

که را زهره باشد که غارت کند؟»

معنی تحت اللفظی:

حرف پیر پارسا موقع دستگیری اش این بود:

«در دوئالیسم سلاطین و مأمورین،

نقش تعیین کننده از آن سلاطین است.»

 

سعدی

 در این دو بیت شعر،

زنجیر بی آغاز و انجام علتی ـ معلولی (علیت)

را

در نظر دارد.

شحنه (مأمور دولت) که قید و بند بر دست و پای پیر پارسا می نهند

حلقه اول در زنجیر علی است.

 

پس می توان دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک شحنه و پیر پارسا  بسط و تعمیم داد.

 

شحنه اما خودسرانه عمل نمی کنند، او مأمور دولت و سلطان است.

او فرامین سلطان را به مورد اجرا می گذارد.

در سیستم مختصات دیگر

سلطان (حلقه اول) است و شحنه (حلقه دوم):

پس می توان دیالک تیک علت و معلول را به شکل دیالک تیک سلطان و شحنه بسط و تعمیم داد.

 

سعدی زنجیر علیت را دوباره در نظر می گیرد:

سلطان (حلقه اول) به شحنه (حلقه دوم) فرمان قید بر دست و پای پیرمرد نهادن را صادر می کند و لذا در واقع سلطان است که با واسطه و غیرمستقیم، بر دست و پای پیرمرد (حلقه سوم) قید می نهد.

 

این شیوه برخورد بر وقوف همه جانبه سعدی بر زنجیر علیت دلالت دارد:

در زنجیر بی آغاز و انجام علیت، هر علتی، معلولی و هر معلولی به نوبه خود علتی است.

 

کسی که با تکیه بر زنجیر علیت به توضیح مسائل می پردازد، آب در هاون می کوبد.

چون زنجیرعلیت حلقه اول و آخر ندارد و هیچ حلقه ای از زنجیر علیت را نمی توان خود مختار تلقی کرد و به باز خواست کشید.

سعدی اما مثل همه شیادان مذهبی، برای زنجیر بی آغاز و انجام علیت، حلقه اول تعیین می کند و بر اساس این حلقه، جزم «مشیت الهی» را اثبات می کند.

 

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر