از
میم حجری
صالحی نیا
چهار:
چسباندن ادیان
به
سوسیالیزم
یک شگرد توده ایستی مهمل
است
که
از
توش
حمایت از اسلام سیاسی در آمد
و
رای دادن به خلخالی
تکررارش
(تکرارش)
الان
چندش اور
است.
این تز چهارم صالحی نیا
در
رابطه
با
کامنت ما به ادعای زیر از حریفی
است:
اسلام دینیست که نه حقوق زنان را به رسمیت میشناسد
و
نه عزت و احترامی برای کودکان بینوا قائل است.
حریف
۱
چسباندن ادیان
به
سوسیالیزم
یک شگرد توده ایستی مهمل
است.
این ادعای صالحی نیا
در
رد جمله زیر
است:
مسیحیت آغازین
حاوی
حتی
عناصری از سوسیالیسم
بوده است.
از
صالحی نیا
چه پنهان
که
این
جمله
و
حتی
جملات بعدی عمیقتر از این
نه
از
توده ای ها
بلکه
از
فریدریش انگلس
است.
انگلس در سال های آخر عمر گرانبارش می نویسد:
الف
«تاریخ مسیحیت آغازین با جنبش کارگری مدرن
وجوه مشترک شگفت
انگیزی دارد.
ب
مسیحیت
نیز
در
آغاز
ـ همانند جنبش کارگری مدرن ـ
جنبش
ستمدیدگان
بوده است:
مسیحیت
در
آغاز
به
عنوان مذهب برده ها، آزاد شده ها، فقرا و
بی حقوقان
وارد صحنه می شود،
به
مثابه مذهب خلق هائی که یوغ امپراطوری روم
را
به
گرده می کشیدند
و
یا
زیر ضربات وارده
تار و مار گشته بودند.
پ
هم
مسیحیت
و
هم
سوسیالیسم پرولتری،
هر
دو
نجات عنقریب از
بندگی و ذلت
را
موعظه می کنند:
۱
مسیحیت
این
نجات و رهائی
را
در
جهان دیگری
(آخرت)،
پس از
مرگ
وعده می دهد.
۲
سوسیالیسم
نجات و رهائی عنقریب
را
در
همین جهان
(دنیا)
در
تحول جامعه
می داند.
ت
هم
مسیحیت
و
هم سوسیالیسم پرولتری،
هر
دو
تحت پیگرد
و
در
معرض
کینه و نفرت
قرار می گیرند.»
مراجعه کنید
به
مذهب
به
مثابه اوتوپی
قسمت ۸
۲
چسباندن ادیان
به
سوسیالیزم
یک شگرد توده ایستی مهمل
است
سؤال
این
است
که
منظور صالحی نیا
از
توده ئیسم
چیست؟
حزب توده
در
طویله طبقاتی ایران
بسان هر چیز دیگر
هرگز
تحلیل
نشده است.
چی
شده است؟
۳
چسباندن ادیان
به
سوسیالیزم
یک شگرد توده ایستی مهمل
است
حزب توده
توسط روشنفکران فئودالیسم، فاشیسم و فوندامنتالیسم
تحریف
و
تخریب
شده است
و
توسط
روشنفکران توده ای
تطهیر
و
چه بسا
تجلیل
شده است.
اکنون
ورق برمی گردد
و
همه چیز
از
دیدی دیگر
مورد تحلیل علمی ـ انقلابی، رئالیستی ـ راسیونالیستی، دیالک تیکی ـ ماتریالیستی
قرار می گیرد.
توده ئیسم
در
دهان صالحی نیا و امثال بیشمار او
دشنام واژه
است.
از
بقیه لاطائلات او
صحت این نظر ما
اثبات می شود:
۴
چسباندن ادیان
به
سوسیالیزم
یک شگرد توده ایستی مهمل
است
که
از
توش
حمایت از اسلام سیاسی در آمد
و
رای دادن به خلخالی
تکررارش
(تکرارش)
الان
چندش اور
است.
توده ئیسم
در
قاموس صالحی نیا
یعنی
حمایت از اسلام سیاسی و رأی دادن به صادق خلخالی.
این ادعای صالحی نیا
اما
به
چه معنی است؟
این
قبل از همه
بدان معنی است
که
در
قاموس علامه های امپریالیستی
ما
با
دو
اسلام
سر و کار داریم:
الف
اسلام سیاسی
ب
اسلام غیرسیاسی
صالحی نیا
خواه و ناخواه
بسان رسانه های امپریالیستی
دست به عوامفریبی می زند
و
فوندامنتالیسم شیعی و سنی
را
که
همشیره فاشیسم
است،
به
آب زمزم
می شوید.
حتی
پس از تطهیر، تجلیلش می کند
و
به
عنوان اسلامی سیاسی متعالی تر، مترقی تر و اکتیوتر از اسلام غیرسیاسی
جا می زند.
از
سوی دیگر
از
فرط حواس پرتی
اسلام
را
به
مثابه زباله ای ماورای جامعه ای
تصور و تصویر می کند.
اسلام
بدین طریق
به
چیزی
به
لحاظ طبقاتی
توخالی، بی طرف، خنثی، بی خاصیت
استحاله می یابد.
صالحی نیا
هنوز
نمی داند
که
در
جامعه طبقاتی
حتی
عرعری
یافت نمی شود
که
سیاسی
نباشد،
چه
رسد
به
مذهبی
با
میلیون ها پیرو و طرفدار.
صالحی نیا
ضمنا
چنان خیال و یا وانمود می کند
که
گویا
حزب توده
از
اسلام سیاسی
حمایت کرده است
و
نه
از
فوندامنتالیسم شیعی
و
نه
از
ارتجاع سیاه فئودالی ـ روحانی
صالحی نیا
ضمنا
چنان خیال و یا وانمود می کند
که
گویا
حزب توده
به
شخص صادق خلخالی
رأی داده است
و
نه
به
نماینده سیاسی اشرافیت فئودالی ـ بورژوایی ـ سنتی ـ فوندامنتالیستی.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر