۱۳۹۸ مرداد ۱۹, شنبه

نظریه (تئوری) (۳)

 
 پروفسور دکتر گئورگ کلاوس
برگردان
 شین میم شین

۱۶
اوبژکتتئوری

·    تئوری گاهی به حوزه معینی از اوبژکت ها نسبت داده می شود و بیانگر قانونمندی های آنها، روابط موجود میان آنها و غیره است.
·    در این گونه موارد می توان آن را »اوبژکتتئوری « نامید.

۱۷
متاتئوری

·    گاهی خود تئوری به عنوان موضوع خاصی مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد و حاصل این کار، پیدایش تئوری جدیدی است که متاتئوری نامیده می شود.

۱۸
·      تئوری های اغلب ریاضی و منطقی  اندکی یافت می شوند که حاوی متاتئوری مدونی باشند.

۱۹
·     به طور کلی، می توان گفت، که راجع به تئوری های منفرد، تنها تعداد معینی از احکام متاتئوریکی  وجود دارند.

۲۰
·     تفاوت »اوبژکتتئوری» و «متاتئوری»  را می توان در مثال ساده ای نشان داد:

۲۱
·     به نظر مارکس، با در نظر گرفتن علائمی برای سرمایه ثابت و سرمایه متغیر و اضافه ارزش، در دوبخش اصلی تولید روابط زیرین صادق اند:

الف
·    بخش اول تولید = سرمایه ثابت اول + سرمایه متغیر اول + اضافه اول

ب
·    بخش دوم تولید = سرمایه ثابت دوم + سرمایه متغیر دوم + اضافه  دوم

۲۲
·     این قوانین عبارتند از قوانین مربوط به تئوری اقتصادی که عرصه اوبژکتی آنها شیوه تولید سرمایه داری است.

۲۳
·     قانون «متاتئوریکی» به عنوان مثال چنین خواهد بود:
·    تولید عرصه اقتصادی موصوف در فرمول بالا می تواند بزرگتر شود، اگر
·    سرمایه ثابت دوم کمتر از سرمایه متغیر دوم + اضافه  دوم باشد.

۲۴
·     تفاوتگذاری میان تئوری و متاتئوری مورد خاصی و بسیار مهمی در بررسی اوبژکتزبان و متازبان محسوب می شود.

۲۵
·     اصطلاح واحدی می تواند در یک تئوری، هم به مثابه اصطلاح متاتئوریکی و هم به مثابه اصطلاح متازبانی به کار رود.

۲۶
·    به عنوان مثال، در جمله  «اتیولوژی، آموزش علل بیماری ها است»، اصطلاح  علت   یک اصطلاح متازبانی است.

۲۷
·     آن (علت) اما ـ همزمان ـ در اوبژکتزبان هر تئوری نیز که این اظهار نظر بدان مربوط می شود، به کار می رود.

۲۸
·    وقتی ما می گوییم، که «علت های بیماری های سرطانی هنوز به طور کامل تحقیق نشده اند»، اینجا ما با یک جمله از اوبژکتتئوری سر و کار داریم، که در آن اصطلاح «علت» به مثابه اصطلاح اوبژکتزبانی به کار  رفته است.

۲۹
·     تئوری های علمی را می توان به دو دسته تقسیمبندی کرد:

الف
·     تئوری های تجربی  

ب
·     تئوری های استقرائی.

۳۰
·     ولی نمی توان میان آندو به طور  قطعی مرزبندی کرد.

·    (استقراء عبارت است از استخراج منفرد و خاص از عام.
·    مثال :
·    باران می بارد.
·    اگر باران ببارد، سنگفرش خیس می شود.
·    پس سنگفرش خیس است.

·    ضد استقراء را قیاس و یا استنتاج می نامند.
·    قیاس و استنتاج عبارت از متد علمی ئی است که در آن از منفرد و خاص، عام نتیجه گرفته می شود. مترجم)

۳۱
·     نه تئوری های تجربی محض (ناب) وجود دارند و نه تئوری های استقرائی محض.

۳۲
·    از سوئی تئوری هائی که تنها از قوانین تجربی تشکیل یافته اند و حاصل آزمایش و مشاهده اند و یا قوانین مربوط به تجارب حاصل از فعالیت اجتماعی و یا سیاسی که به طور  علمی فرمولبندی شده اند، حاوی حداقلی از عناصر استقرائی اند و از سوی دیگر، حتی انتزاعی ترین تئوری های ریاضی ـ به طور  تاریخی ـ به وسیله  حلقات واسط با تجارب عملی گره خورده اند و نتیجه آنان محسوب می شوند.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر