۱۳۹۴ فروردین ۱۱, سه‌شنبه

دایرة المعارف بورژوائی واپسین (۲۷۲)


پروفسور دکتر هانس یورگ  سندکولر
 فصل هفتم
ماتریالیسم 
برگردان شین میم شین

بخش ششم
ماتریالیسم و علوم طبیعی در قرن ۱۹  
ادامه
29
 
   ۲۹
·      موسی هس در اواخر سال ۱۸۵۲ به ژاکوب موله شوت ـ ماتریالیست علم الاشیائی ـ می نویسد:
·      «از زمانی که ارتجاع نویسنده سابقا سوسیالیست ما را به روسیه تبعید کرده و بازنشسته ساخته، من هم دو باره اکثر اوقات خود را به علوم طبیعی (علم الاشیاء) مصروف می دارم.»

۳۰
·      هدف و آماج در این ایام عبارت بوده از «اثبات نظریات هنوز خام مربوط به تاریخ بشری بکمک علوم طبیعی.» 

۳۱
·      به سبب قرار نداشتن عینی ـ اجتماعی ظرفیت علمی در اختیار پرولتاریا جهت استفاده اقتصادی و اجتماعی مستقیم از آن، در جنبش کارگری علاقه جهان بینانه و هنجاری نیرومندی نسبت به علوم طبیعی پدید آمده بود که قبل از همه توسط روشنفکریت طرفدار پرولتاریا نمایندگی می شد. 

۳۲

·      سمتگیری در جهت مواضع اجتماعی طبقه کارگر سبب صرفنظر از «بی تفاوتی سیاسی» علوم طبیعی می شود که «فقط تأثیر گذرائی» دارد:
·      لودویگ فویرباخ در سال ۱۸۵۰ در مطلبی تحت عنوان «علوم طبیعی و انقلاب» راجع به انطباق تئوری مربوط به مواد غذائی برای خلق از ژاکوب موله شوت، می نویسد:
·      «طبیعت پژوه متوجه شده که طبیعت چگونه در پیشرفت ابدی اش نمی تواند به پله قبلی (به پله ای که ترکش گفته) برگردد.
·      در نتیجه، طبیعت پژوه ـ بی اراده ـ عادت می کند که همه چیز را از موضع عام (یونیورسال) در نظر گیرد.
·      از این رو، در سیاست نیز معیار ارجمند طبیعت را به کار می بندد.
·      به همین دلیل، طبیعت نگری سبب می شود که انسان از محدودیت ها و قید و بند های مبتنی بر حرص و آز حقوق شرم انگیز پا فراتر نهد.
·      طبیعت نگری انسان را به کمونیست مبدل می سازد.»

۳۳
·      ماتریالیسم علم الاشیائی (مبتنی بر علوم طبیعی) در جنبش کارگری به سبب ورود تعداد بیشماری از اطبا به آن، اهمیت عملی بی واسطه ای کسب می کند.
·      این اطبا یا از مکتب فیزیولوژی می آیند و یا اطبای رشته معالجه بیماری ها با آب هستند که با طب علمی مخالف اند و عضو «انجمن کمونیست ها» و یا سازمان های بعدی اند.

۳۴
·      استدلالات ماتریالیستی ـ علم الاشیائی (ماتریالیسم مبتنی بر علوم طبیعی) تحت عنوان «میکروکاینات» که در سال ۱۸۵۰ تحریر می یابد، ولی انتشار نمی یابد، یکی از مهمترین مثال های کمونیستی ئی است که سمتگیری علم الاشیائی داشته است. 

۳۵

·      طرح آنتروپولوژی فیزیولوژیکی یوهانس مولر، رولاند دانیلز ـ طبیب فقرا و یکی از رهبران کمونیست های شهر کلن آلمان ـ را تحت تأثیر شدید قرار می دهد.  

۳۶
·      آثار  رولاند دانیلز حاوی انتقادات شدیدی از فلسفه اند:
·      بنظر او، فلسفه پس از وحدت با طبیعت پژوهی در جهان باستان به حدس و گمان روی آورده و بعد از «رفرم اصلی علم ما» توسط نیوتون، رابطه اش با واقعیت عینی قطع شده است.  
·       رولاند دانیلز مارکس و انگلس را هم از این نظر مورد انتقاد قرار می دهد که توسعه ماتریالیستی شان به سبب پیش شرط های فلسفی و ایده ئولوژیکی تیره و تار شده است.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر