۱۳۹۰ مهر ۱۰, یکشنبه

طنز برای طنزدانان (4)

افرایم کیشون (1924 ـ 2005)
طنزپرداز اسرائیلی مجارستانی الاصل
تلفنهراسی (تلفن فوبی)

برگردان میم حجری
پیشکش به دوست گمگشته ام باقر

• پس از سی سال خوددولتمندی، به مناسبت فرارسیدن هزاره سوم، ما را هوای تحقق بخشیدن به رؤیای دیرین به سر زده است:
• ارسال دو فضانورد اسرائیلی به کاینات!

• چرا نه؟

• در استراتوسفر (ارتفاع 11 تا 50 کیلومتری در جو زمین) چیزها ظاهرا سنگینی خود را از دست می دهند.
• آن سان که بطری ها و قوطی های کنسرو خالی را هم می توان بی زحمتی پرتاب کرد.

اونیفورم ثابات

• فکر خارق العاده ای است:

• فقط باید تصورش را به خاطر خود خطور داد که سرهنگ وایتسمن ـ اولین فضانورد ما ـ در زیباترین اونیفرم ثابات، میان ستاره ها معلق می زند، با شلنگ اکسیژن در دهن و با تلفنی در دست، در پیوند با سفینه فضائی ما «گولدا نمره یک»

• و ما در زمین می توانیم به گفت و گوی او با سفینه مادر گوش بدهیم.

• «هلو، هلو!
• اینجا کاپیتان گولدا نمره یک.
• صدای مرا می شنوید؟»

• «اینجا وایتسمن.
• صدای شما را خیلی خوب می شنوم.
»

• «چه احساسی دارید؟»

• «احساس خیلی خوبی دارم!
»

• «ابزار و آلات کار می کنند؟»

• «خیلی خوب کار می کنند.»

• «درجه حرارت بیرون چند سانتیگراد است؟»

• «لطفا در تلفن از این سؤال ها نکنید!»

• ماجرا دقیقا همین طور پیش خواهد رفت.
• ما به تجربه می دانیم که ماجرا از این قرار خواهد بود.
• طور دیگر نمی تواند هم باشد.

• چرا باید یک فضانورد اسرائیلی از اختلالات روانی جبری آزاد باشد.

• اختلالات روانی جبری ئی که در جمله «لطفا در تلفن از این سؤال ها نکنید!»، خودنمائی می کند.

• هر گفت و گوی تلفنی اسرائیلی ها با یکدیگر دیر یا زود با همین جمله به اتمام می رسد.

• من به واینرب تلفن می زنم.
• راجع به خیلی از چیزها گپ می زنیم و در جریان گفت و گو، درست در لحظه ای که حوصله ام از گفت و گو سر رفته، می گویم:
• «ضمنا وایترب، هزار مارکی که از من قرض کرده ای، کی پس می دهی؟»

• نخست جوابی نمی شنوم و بعد صدای حزین و غیرقابل شنیدن واینرب را می شنوم:
• «لطفا در تلفن از این سؤال ها نکنید!»

• فرض کنیم که من استثنائا با شنیدن این اخطار، عقب نشینی نمی کنم و داد می زنم:
• «چرا نه، واینرب؟
• چرا در تلفن نباید از این سؤال ها بکنم؟
• چرا بویژه در تلفن، نباید از این سؤال ها بکنم؟
• چرا؟»

• «من دلایلی دارم!»، واینرب جواب می دهد.

• «چه دلایلی دارید؟
• به من بگوئید که چه دلایلی دارید؟»

• «در تلفن نمی توان به ذکر دلایل پرداخت!»

• آدم نفله می شود، ذله می شود و به زانو در می آید.

• ولی پشت سر این جمله چه دلیلی نهان شده است؟


• هیستری امنیتی عمومی؟


• وحشت عمیقا ریشه دار
یهودی از تحریک کننده های خیالی؟

• کسی خبر ندارد.


• ما فقط می دانیم که وقتی در گفت و گوی تلفنی اسرائیلی ها پای پول، ارقام، اسامی، مالیات، ورق بازی، قواعد گمرکی، سفر به خارج و امثالهم پیش بیاید، طرف مقابل نخست لال می شود و بعد با تکرار جمله «لطفا در تلفن از این سؤال ها نکنید!»، به گفت و گو پایان می دهد.

خدا ـ حوا ـ آدم

• شاید دلیل این مصیبت ملی در ماقبل تاریخی ـ توراتی نهفته است، آنجا که صدای خشماگین خدا طنین افکند:
• «از میوه درختی که خوردنش را ممنوع کرده بودم، نخورده ای؟»

• آدم اما در جواب خدا می گوید:
• «لطفا در تلفن از این سؤال ها نکنید!»

شاید همین تلفن از راه دور خدا با آدم سبب همین مصیبت دست و پاگیر بوده است!

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر