۱۳۹۰ مهر ۲۵, دوشنبه

استالینیسم چیست؟ (7)

پروفسور دکتر ورنر هوفمن (1922 ـ 1969)
برگردان میم حجری

توسعه لنینیسم به استالینیسم و فراتر از آن، می بایستی در پله ها و خطوط اصلی اش، بمثابه نتیجه شرایط غیرعادی در نظر گرفته شود، شرایطی که جامعه سوسیالیستی می بایستی تحت آن، بمثابه همزیست کشورهای سرمایه داری و نه جانشین بلافصل آنها، بمثابه رقیب کشورهای سرمایه داری و نه بمثابه وارث آنها ساخته شود.
هربرت مارکوزه
پافشاری تروتسکی به «انقلاب مداوم» در سال های بعد و در شرایط جهانی تغییر یافته، حاکی از سخت گشتن اندیشه ارتدوکسی است، که زمانش گذشته است.
اندیشه استالین، مبنی بر «ساختمان سوسیالیسم در یک کشور واحد»، اندیشه ای که از لنین به ارث برده بود، بر خلاف اندیشه تروتسکی، نتیجه ضرور ناشی از نظریه «امکان پیروزی انقلاب در یک کشور واحد» بود.

فصل سوم
شرایط تاریخی آغازین قدرت شوراها

• تاریخ انقلاب روسیه حاکی از آن است که شرایط سیاسی برای تحول بنیادی جامعه به رهبری مارکسیست ها، حتما نباید با پیش شرط های اقتصادی یک سیستم سرمایه داری رشد یافته منطبق باشد.
• انقلاب روسیه با انتظارات بنیانگذاران سوسیالیسم علمی از نقطه نظرهای زیر در تضاد قرار داشت:

1

• انقلاب روسیه نه در یک کشور بلحاظ اقتصادی توسعه یافته، بلکه در یک کشور بلحاظ اقتصادی عقب مانده صورت گرفت و همانطور که لنین اعلام داشت، سیستم سرمایه داری جهانی در «سست ترین حلقه زنجیرش» از هم گسیخت.

2

• انقلاب روسیه تنها ماند.
• همه می دانیم که لنین چه امید سوزانی به پیروی کشورهای دیگر و قبل از همه آلمان، از انقلاب اکتبر داشت.
• او در سال طوفانی 1905 میلادی نوشته بود که هر فرد انقلابی «آرزو دارد» که انقلاب روسیه «نه فقط به عقب نشینی قدرتمندان، بلکه به سرنگونی کامل آنان منجر شود.
• اما اگر چنین شود، آنگاه آتش انقلابی، اروپا را فراخواهد گرفت.
• کارگران اروپائی که تحت ستم ارتجاع بورژوائی بسر می برند، به نوبه خود برخواهند خاست و بما نشان خواهند داد که «تحقق انقلاب از چه قرار است.»
• آنگاه توسعه انقلابی اروپا بر روسیه تأثیر متقابل خواهد گذاشت و از دوران انقلابی چندین ساله، دوران انقلابی چندین دهه سر خواهد کشید.»
(کلیات لنین، جلد 8، ص 280)

• لنین در سال 1917 میلادی نیز امیدوار بود که «انتقال قدرت دولتی بدست پرولتاریا آغاز پیدایش شکافی در جبهه منافع سرمایه در مقیاس جهانی خواهد بود.»

(کلیات لنین، جلد 14، ص 52)

• او علاوه بر این، انتظار داشت که روسیه پس از پیروزی انقلاب پرولتری در یک و یا چند کشور پیشرفته دیگر، دیگر نه بمثابه کشور نمونه ـ به معنای «سوسیالیستی» آن ـ بلکه کماکان، بمثابه یک کشور عقب مانده تلقی خواهد شد.

• (کلیات لنین، جلد 31، ص 5)

• لنین در سخنرانی خویش، پیرامون اوضاع بین المللی (8 نوآمبر 1918 میلادی) گفت:
• «این مسئله که ما تا چه حدی به گسترش انقلاب در کشورهای دیگر نایل خواهیم آمد و این مسئله که ما تا چه حدی توان مقاومت در مقابل امپریالیسم خواهیم داشت، به مسئله اصلی انقلاب بدل شده است.»

• لنین با امیدی سرشار از خوشبینی می گوید که
«ما به انقلاب پرولتری، هرگز به اندازه کنونی، نزدیک نبوده ایم.»

(کلیات لنین، جلد 28، ص 145 ، 155)

• دلیل تأسیس بین الملل سوم کمونیستی در سال 1919 میلادی را نیز باید در این انتظارات جستجو کرد.
• پافشاری تروتسکی به «انقلاب مداوم» در سال های بعد و در شرایط جهانی تغییر یافته، حاکی از سخت گشتن اندیشه ارتدوکسی است، که زمانش گذشته است.
• اندیشه استالین، مبنی بر «ساختمان سوسیالیسم در یک کشور واحد»، اندیشه ای که از لنین به ارث برده بود، بر خلاف اندیشه تروتسکی، نتیجه ضرور ناشی از نظریه «امکان پیروزی انقلاب در یک کشور واحد» بود.

• تئوری لنینی «توسعه ناهمگون» کشورهای سرمایه داری جهانی (که اکنون بخش لاینفک مواد آموزشی احزاب کمونیستی را تشکیل می دهد)، در زمینه گذار همزمان کشورهای منفرد به نظام اجتماعی نوین، فرم های این گذار و توسعه انواع جدیدی از جوامع «سوسیالیستی» و غیره از اهمیت ویژه ای برخوردار است.

• لنین حتی در سال 1915، با پیشگوئی حوادث 1917 می نویسد:
• «توسعه اقتصادی و سیاسی ناهمگون یکی از قوانین بی قید و شرط کاپیتالیسم محسوب می شود.
• از این حقیقت امر می توان نتیجه گرفت که پیروزی سوسیالیسم، نخست در تعداد انگشت شماری از کشورهای سرمایه داری و یا حتی دریک کشور واحد امکان پذیر است.»
• (کلیات لنین، جلد 11، ص 345)

• بعد از اینکه دود باروت جنگ و شورش ها و جنگ های داخلی در اروپا فرو نشست، معلوم شد که قدرت شوراها می بایستی تحت شرایطی تحکیم شود، که از انتظارات مارکسیسم کلاسیک فرسنگ ها فاصله داشت.
• قدرت شوراها از همان آغاز تشیکل خود به انزوای جهانی ـ سیاسی رانده شد و با مداخله قدرت های بیگانه در جنگ داخلی روسیه، رهبران شوروی خود را با «که بر که» تاریخی بی رحمانه ای مواجه دیدند، که لنین پیشاپیش خاطرنشان شده بود:
• «یا باید به نابودی تن در داد و یا باید کشور خود را ـ بلحاظ اقتصادی نیز ـ به سطح کشورهای پیشرفته رساند و از آنها جلو زد.
• یا باید به نابودی تن در داد و یا باید با تمام توان خویش به پیش تاخت.
• تاریخ آلترناتیو دیگری برای این مسئله وجود ندارد.»
• (کلیات لنین، جلد 15، ص 375)

• هربرت مارکوزه از این رو ست که بحق می نویسد:
• «توسعه لنینیسم به استالینیسم و فراتر از آن، می بایستی در پله ها و خطوط اصلی اش، بمثابه نتیجه شرایط غیرعادی در نظر گرفته شود، شرایطی که جامعه سوسیالیستی می بایستی تحت آن، بمثابه همزیست کشورهای سرمایه داری و نه جانشین بلافصل آنها، بمثابه رقیب کشورهای سرمایه داری و نه بمثابه وارث آنها ساخته شود.»
• (هربرت مارکوزه، آموزش تاریخ مارکسیسم شوروی، 1964، ص 335)

• علاوه بر آن باید از قدرت یابی رژیم های متجاوز زیرین در پیرامون دولت شوراها سخن گفت:

1

• روی کار آمدن فاشیسم در ایتالیا در سال (1922)

2

• قدرت یابی ناسیونال ـ سوسیالیسم در آلمان در سال (1933)

3

• روی کار آمدن فرانکو در اسپانیا

4

• توسعه جنبش های فاشیستی در دیگر کشورهای اروپا

5

• حمله ژاپن به منچوری و اشغال آن کشور در سال (1931)

6

• و بعد حمله ژاپن به چین در سال (1937)

7

• عقد پیمان ضد کمونیستی میان رژیم آلمان و ژاپن در سال (1936) که بر ضد اتحاد شوروی بود

8

• و پیوستن کشورهای ایتالیا در سال (1937)، اسپانیای فرانکو در سال (1939)، مجارستان و منچوری تحت اشغال به این پیمان.

بدون در نظر گرفتن مناسبات پیرامونی دولت شوروی نمی توان به درک و فهم توسعه استالینیسم نایل آمد.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر