۱۴۰۴ تیر ۱۴, شنبه

خود آموز خود اندیشی (۱۲۵۷)

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شور

حکایت سیزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۹۱ )

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم

 

 

بخندید:

کاول ز بیم و امید

همی لرزه بر تن فتاد ام چو بید

 

به آخر ز تمکین الله و بس

نه چیز ام به چشم اندر آمد، نه کس.

معنی تحت اللفظی:

مداح سعد ابن زنگی گفت:

«نخست در دیالک تیکی از ترس و امید،

( ترس از اینکه پادشاه خوشش نیاید و جلاد را خبر کند و امید به اینکه جایزه ای بدهد)

بسان بیدی لرزه بر اندامم افتاد.

بعد چشمم به شعار «الله و مابقی هیچ و پوچ» افتاد.

آنگاه پادشاه و خلعت در نظرم خار و خس جلوه گر شد.»

 

سعدی

 در این بیت اول شعر،

 دیالک تیک بیم و امید

در قبال شاه را مطرح می سازد و از ماهیت سعد زنگی پرده برمی دارد:

در مقابل پادشاه بی حساب و کتاب، حتی مداح در جهنمی از بیم و امید به سر می برد.

 

دیالک تیک بیم و امید

که در واقع توسعه و تعمیم دیالک تیک ریاضت و لذت است،

یکی از دیالک تیک های مهم سعدی، به ویژه در عرصه امور تربیتی و پداگوژیک است.

درفلسفه سعدی انسان بی بیم و بی امید وجود ندارد.

بیم و امید تار و پود جامعه فئودالی را در بر گرفته است و قانونی جهانشمول است.

سعدی

 در بیت دوم شعر،

با جسارت خارق العاده ای

 دیالک تیک الله و شاه

 را

به شکل دیالک تیک همه چیز و هیچ مسخ و مثله و مخدوش می کند.

مداح با دیدن مفهوم «الله و بس»، دیگر نه وقعی به خلعت و انعام شاهانه می گذارد و نه به خود شاه.

چیز و کس در قیاس با الله، هیچ تلقی می شوند.

اینجا می توان به نقش ایدئولوژیکی ژرف و ریشه مند سعدی پی برد.

او با خدعه و نیرنگ فئودالی

 شاه را در حرف فدا می کند، تا سیستم جامعتی فئودالی ـ بنده داری را در عمل نجات بخشد.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر