میم حجری
بدیهی است که در این اوضاع و احوال ، تشکیل ارزش اضافی از طریق کار اضافی امر پنهانی نیست ، یکی از کارخانه داران محترم به من میگفت : " اگر به من اجازه بدهید تا کارگران فقط ده دقیقه در روز اضافه کاری کنند، سالی هزار پوند به جیبم خواهد رفت . " ( گزارشهای بازرسهای کارخانهها در ۳۰ آوریل ۱۸۶۰ )
" لحظات عناصر سود هستند " .
سرمایه جلد اول ( صفحه ۲۶۴ )
کارل مارکس
چاره ندارم باید راهشو پیدا کنم
نه میتونم برگردم
نه توقف کنم
آرام
همیشه ای چاره هست.
فقط باید اندیشید و کوشید و پیدا کرد
کسی یافت نمیشود که برنگرد و یا نتواند برگردد.
کسی هم یافت نمیشود که قادر و یا مایل به توقف نباشد.
بهتر هم همین است.
همه چیز دیالک تیکی است:
دیالک تیک رفت و برگشت
دیالک تیک حرکت و سکون (توقف)
دیالک تیک سخن و سکوت
دیالک تیک را فراموش نباید
و
قطبی از اقطاب دیالک تیکی را
مطلق نباید کرد
واقعا برام سواله همه از گرونی و فقر و خیلی چیزای دیگه مینالین چجوووووری ازدواج میکنید لامصبااااا واقعا خیلی سخته تو این شرایط ازدواج کردن
رؤیا
ازدواج
نه نتیجه خردمندی
بلکه نتیجه خریت است.
بدتر از ازدواج هم وجود دارد.
چیست؟
تو رویا بغلش کردم بوسش کردم کاش هیچوقت بیدار نمیشدم
فاطمه
با بوس و بغل حقیقی حتی نمی شود زندگی کرد.
چه رسد به بوس و بغل واهی
اول گفتند بخاطر جلوگیری از قاچاق آرد به کشورهای همسایه قیمت آن را گران کرده ایم ، بعد گفتند بخاطر جنگ اوکراین قیمت جهانی گندم افزایش پیدا کرده است. بعد گفتند به جای اینکه یارانه را به مصرف کننده بدهیم به تولید کننده می دهیم و قیمت آرد گران نمی شود. در هر سه مورد دروغ گفته اند اول اینکه کسی غیر از مافیای دولتی و سپاهی نمی تواند سه میلیون تن گندم و آرد را به کشورهای همسایه قاچاق بکند. دوم اینکه خودتان می گویید در تولید گندم به خودکفایی رسیده ایم پس قاعدتا قیمت جهانی نباید روی قیمت گندم تولید داخل اثر بگذارد ، سوم دولتی که پول ندارد یارانه به تولید کننده بدهد ، نمی تواند معادل آن را به مصرف کننده بدهد. اینکار در حقیقت این جیب به آن جیب کردن است ! ضمن اینکه به همان مصرف کننده هم تا این لحظه یارانه نداده اید چون قیمت آرد آزاد مصرفی تقریبا پنج برابر شده است. به تبع اینکار شما همه مشتقات آرد و گندم هم گران شده است ، از بیسکویت تا نان باگت و ماکارونی ! در واقع شما همه ما را پنج پله دیگر فقیر تر کرده اید.
پریناز
در سرزمین من،
زن ها ایستاده می میرند
در تورات فراموش شدند
در انجیل تحریف
در قرآن سنگسار
و در جامعه خریدنی!
در سرزمین من
زن ها ایستاده میمیرند!!
تهمینه
زنان و کتب مقدس
در صوفیه پایتخت بلغارستان معترضان کمک نظامی به اوکراین با طرفداران اوکراین در گیر شدند.
طرفداران اوکراین سعی کردند به سمت بنای یادبود سربازان شوروی رفته و آن را به نشانه ی همدردی با مردم اوکراین به رنگ زرد- آبی بپیچند، ولی بلغاریهای طرفدار روسیه اجازه ی انجام این کار را به آنها ندادند.
پلیس محلی مجبور به مداخله برای جلوگیری از تشدید درگیری شد.
چه برداشتی از این اثر هنری دارید؟
Was Marx a professional politician? No.
Was Marx a nationalist? No.
Was Marx a patriot? No.
Was Marx an ideologist? No.
Was Marx for the development of so-called national economy? No.
Was Marx for the so-called national liberation? No.
Was Marx for the so-called right of self-determination of nations? No.
Was Marx for wage slavery? No.
Was Marx for the interest of peasants? No.
Was Marx for the reformation of capitalism? No.
But, Marx was a communist, therefore, he was against wage slavery to end it by a communist revolution by the working class alone for the emancipation by communism- a society free from exploitation, capital, commodity, selling and buying, discrimination, nationality, religion, sexism, colorism, ideology, politics, state, rule, man by man, etc & etc.
As a Communist Marx was a scientist and he has discovered the science of communism by discovering the code of capital and the code of society.
But, you the Mr.Leninist? More details www.icwfreedom.org
همه ی مردم ب سیاست مشغولند، جز سیاستمداران ک ب تجارت مشغولند.
تیگور
روی این اندیشه تیگور باید کار کرد.
آره.
زخم و آسیب موحب رشد مجروح نمی شود
رشد را ترمز می کند
جادو زمانی رخ می دهد که کوتاه نیایی
حتی اگر دلت بخواهد که کوتاه بیایی.
کاینات
دلباخته دلهای مصمم و پیگیر است.
جادو واژه مناسبی نیست. اعجاز و یا معجزه دقیقتر است. البته این ادعای حریف خالی از ایراد هم نیست. چون کوتاه نیامدن صرف حتما به موفقیت منجر نمی شود. به قول حریفی توانا بود هر که دانا بود و دانایی به سطح توسعه نیروهای مولده جامعه وابسته است. سوبژکتیویته تابع اوبژکتیویته است.
دموکراسی جایی وجود دارد
که
کسی چندان غنی تباشد که قادر به خرید دیگری باشد
و
کسی چندان فقیر نباشد که مایل به خودفروشی باشد.
ژان ژاک روسو
ایراد این شعار روسو کجا ست؟
اولا دلیل بحران های خانوادگی و طلاق و قتل و غیره همین تولید مثل خرکی است. ثانیا ۹۹ درصد اعضای جمکران عاجز از تمیز هر از بر اند و لیاقت مادر و پدر بودن را ندارند. اما عیرغم ان پشت سرهم تولید مثل میکنند. ثالثا شرایط جامعتی باید برای تکثیر نوع آماده باشد. تولید مثل در جهنم بخردانه نیست
چرا؟
اندام آدمی پس از صرف انرژی (مثلا کار و ورزش و غیره)
نیاز مبرم به مواد غذایی دارد
و گرنه تباه می شود.
خوردن غذا
قبل از ورزش
خوب نیست
اعتماد به نفس
خریدنی نیست.
اکتسابی است.
کار نیکو کردن از پر کردن (تمرین و تجربه) است.
بدون تجربه و تمرین
نمی توان به کسب دانش تجربی نایل آمد
و
بدون دانش تجربی
نمی توان در زمینه معینی اعتماد به نفس کسب کرد.
درنگی در مقوله فلسفی شعور (روح)
پول نداری، شعور که میتونی داشته باشی!
شکوفه
همه بیش و کم
شعور دارند.
مسئله
طبقاتی بودن شعور
است.
به همین دلیل خیلی ها همدیگر را بیشعور می پندارند.
چون شعور افراد متعلق به طبقات اجتماعی مختلف
مختلف و متفاوت و حتی متضاد است.
خیلی ها شعور را با آگاهی عوضی می گیرند.
شعور
ولی
عالی ترین مفهوم فلسفی است
که
هم
در برگیرنده خرافات است
و
هم
در برگیرنده دانش و علم و فکر و مفهوم و آگاهی است.
شعور
را
نباید در اگاهی منحل کرد.
شبگیر
این جنگ نبردی بین دمکراسی و دیکتاتوری است؛
خوشبختانه مردم اوکراین در این نبرد تنها نیستند و…
نسرین ستوده
به یاد نمی آورم ایشان نامه ای هم درباره کشتار فلسطینیان، یا تجاوز به عراق و لیبی و یا کودک کشی در یمن نگاشته باشند؛ به نظر شما عجیب نیست؟
آره.
ولی شاید علتش عمیقتر از این باشد.
انسان
موجودی طبیعی است.
طبیعت مادر انسان است
انسان هم مثل کودک
تحت تأثیر تحولات مادر (طبیعت) است.
حالات مختلف پدیده های طبیعی مثلا برف و باران و باد و توفان
در روح و روان او منعکس می شود و مؤثر می افتد.
بدون وحدت نظر وحدت عمل محال است. درد بی درمان اما این است که خلایق توان تفکر ندارند تا نظر داشته باشند. طوطی وش اند و خرافات این و ان را نشخوار میکنند و خیال می کنند که فکر می کنند.
اختلاف نظر سران امپریالیسم بندتنبانی است و برای عوامفریبی است. همه اینها سرسپرده طبقه حاکمه واحدی اند. به همین دلیل وحدت نظر و وحدت عمل دارند. مثل اختلاف نظر میان سران ج.ا. است.
درنگی در تحریف مفاهیم
صحبت از زخم بوده است.
مفاهیم
مثل افراد
منحصر به فردند.
نمی توان گفت:
لولهنگ
بعد ادعا کرد که منظور از لولهنگ همان سرهنگ جنت مکان است و یا خرچنگ بی زبان است.
یکی از معایب سکنه جمکران
تخریب همین منحصر به فرد بودن مفاهیم است.
مثال:
می گویند:
زخم
بعدا زخم را به معنی آسیب، بیماری روانی و هر چه دل شان می خواهد
تحریف می کنند.
هنر مهم اخوندها هم همین است.
این هنر فقط به درد عوامفریبی می خورد
و
نه به درد کشف حقیقت.
در جمکران
کسی به چیزی اعتقادی ندارد.
همه اهل تظاهر و تئاتر و تزویر و تقیه و ریا هستند.
من ـ زور خمینی هم از اقتصاد
نه
اقتصاد
بلکه تز معروف به درک ماتریالیستی تاریخ مارکس بود.
خمینی خیال می کرد
منظو مارکس این بوده که اقتصاد منشاء دین و ایمان است
درنگی در خرافه «اقتصاد مال خره»
طنز تلختر از زهر رب النوع تاریخ
این است
که
اقتصاد
را
به عهده همان هایی می گذارد
که
اقتصاد را مال خر دانسته اند.
طبقه حاکمه امپریالیستی
هم
همین ترفند رب النوع تاریخ
را
به خدمت می گیرد.
حزب سبز
جریانی بود که از جنبش صلح و محیط زیست در سال های ۶۰ قرن بیستم
نشئت گرفت
و
محبوبیت کسب کرد و وارد پارلمان ممالک امپریالیستی اروپا شد.
سبزها با چارق و کفش کتانی و شلوار جین و پلاس و پالان
وارد سنای اعیان شدند.
پس از گرفتن حقوق نجومی در هر ماه
سبز رفته رفته سیاه شد
و
صلح طلب
جنگ افروز.
وفور ثروت به فساد و نکبت منجر می شود.
در جمکران
کسی به چیزی اعتقادی ندارد.
همه اهل تظاهر و تئاتر و تزویر و تقیه و ریا هستند.
خمینی معنی اقتصاد را نمی دانست
و
با گیاه و کاه و جو
عوضی می گرفت.
من ـ زور خمینی از ناقتصاد مال خره»
اما
نه
اقتصاد
بلکه تز معروف به «درک ماتریالیستی تاریخ» بود.
ولی حرف زدن بلد نبود تا درست تبیین دارد.
تز معروف به «درک ماتریالیستی تاریخ»
یکی از مهمترین کشفیات مارکس و انگلس بوده که جامعه شناسی را به علمی از طراز علوم طبیعی و تجربی ارتقا داده است:
تز معروف به «درک ماتریالیستی تاریخ»
یعنی
تعیین کننده عناصر روبنای ایده ئولوژیکی مثلا مذهب، هنر، حقوق، قضاوت، استه تیک و اتیک (اخلاق)
زیربنای اقتصادی هر جامعه است.
یعنی
مناسبات تولیدی هر جامعه است.
یعنی
حاکمیت طبقاتی
و
طبقه حاکمه هر جامعه است.
ازدواج نکنیم درست میشه این وضع؟؟
شاپرک
نه. خانه از پای بست ویران است و پای بست باید عوض شود. پای بست چیست؟
فیلم مارمولک
راوی
پیام فیلم مارمولک در اصل تبلیغ و ترویج عبا و عمامه و ارزشهای اسلامی به زبان کوچه و بازار بود.
عبا و عمامه ای که حتی وقتی بر سر و تن رضا مارمولک شارلاتان و اوباش نهاده میشود او را هم رستگار ساخته و به راه راست هدایت میکند.. فیلم مارمولک تقدس نامقدس هاست و پرویز پرستوئی در انجام این دغلبازی سنگ تمام گذاشت.
سیامک الیاسی
دین شاه از زبان خودش : "خداوند مأموریتی برای من قائل است که ...."! روش نشد بگه من مأموریتی برای خداوند قائل شدم!
شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» نوشت:
«در زمان سلطنت من تشکیلات بارگاه امام رضا آستان قدس رضوی به اوج عظمت و اعتلا رسید و به صورت یکی از مراکز بسیار مهم جهان اسلام در آمد.
.
.
این وضع مرهون نذوراتی بود که از سوی علاقه مندان به امام رضا-از جمله خود من-برای بارگاه امام رضا در نظر گرفته شد و تشکیلات آن به صورتی در آورد که علاوه بر تاسیسات مختلف مذهبی مالک واحدهای صنعتی و کارخانه ها و مجتمع های کشت و صنعت و بیمارستانها و سازمانهای خیریه متعدد شد.
.
.
ضمناً ناگفته نماند که خود من شخصاً بسیاری از اماکن مذهبی در ایران و مسجدها را در ایران و خارج از کشور ترمیم و بازسازی کرده ام.»
.
.
در اینجا باید اذعان کنم که به پیروی از پدرم، من از همان اوان زندگی توانستم به اهمیت نیایش و دعا خواندن واقف شوم.
و این البته بر خلاف فراگیریهای دوران کودکی-که بیشتر حالت حفظ کردن سرسری مطالب را دارد-به صورتی عمیق و از ته قلب بود.
.
.
اندکی بعد از تاجگذاری پدرم، من به بیماری حصبه مبتلا شدم؛ و هر روز حالم بیشتر رو به وخامت می رفت، تا آن که یک شب «علی» (ع) امام اول خودمان را به خواب دیدم.
با همان اطلاعات اوان کودکی فوراً متوجه شدم که او کسی جز «علی» نیست.
.
.
زیرا در دست راست خود شمشیر ذوالفقار را،همانطور که در تصویرهایش میبینیم، داشت. او با دست دیگرش جامی حاوی یک نوع مایع به من خوراند؛ و فردای آن شب تب من فرونشست و حالم به سرعت رو به بهبود نهاد.
.
.
چندی بعد از آن، در اثناء تابستان موقعی که عازم یک محل زیارتی در کوهستان به نام «امامزاده داود» بودم، از فراز اسب به روی تخته سنگی افتادم و از حال رفتم.
.
.
همراهانم تصور کردند که من مرده ام، اما من حتی خراشی برنداشته بودم. و این البته علتی نداشت جز آنکه موقع افتادن از اسب مشاهده کردم که یکی از قدیسین ما به نام «عباس» مرا گرفت و بر زمین نهاد.»
.
.
شاه ادامه میدهد:
«مشاهده آن رویا و این منظره را بعدها مواجهه با صحنه دیگری تکمیل کرد، و آن برخورد با امام غایب در نزدیکی کاخ تابستانی شمیران بود؛ این امام بر اساس اعتقادات مذهبی ما باید یک روز ظاهر شود و دنیا را نجات بخشد.
.
.
این قبیل مکاشفات و رویاها، برای کسانی که ایمان مذهبی ندارند، حالتی مرموز دارد و قابل فهم نیست. ولی همین وضعیت به اضافه چهار حادثه ای که بعداً برایم پیش آمد، کاملاً همین وضعیت و اضافه چهار حادثه ای که بعداً برایم پیش آمد، کاملاً به من ثابت کرد که ایمان عمیق مذهبی مهم ترین حامی من در برابر حوادث ناگوار خواهد بود.
.
.
تا جایی که دو بار معجزه آسا از مهلکه حوادث ناگوار خواهد بود. تا جایی که دو بار معجزه آسا از مهلکه حوادث به سلامت جستم؛ و دو بار نیز از خطر سوء قصد نجات یافتم.»
(پاسخ به تاریخ، محمد رضا پهلوی، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، انتشارات زریاب). "
چپه شدن ارزش ها !
جنگ روسیه و اوکراین / ناتو ابعادی چند گونه دارد برای مثال :
- پیشگیری یا دفاع روسیه از محاصره شدن توسط ناتو
- مبارزه با فاشیسم در کشور همسایه
- تهاجم امپریالیستی
- ادامه جنگ های امپریالیست ها در کشور های دوم ,مانند افغانستان, عراق, لیبی , سوریه ...
- جنگ بهر قیمتی برای کسب هژمونی
- جنگ برای جا انداختن نظم نوین نئو لیبرالیستی جهانی
- و ...
در این میان مانند جوامع دگر جهان در بین ایرانیان نیز بحث بسیاری در گرفته است ,چه در بین طرفداران یکی از کشور های متخاصم چه کسانی که در این میان ضمن متهم کردن هر دو سوی جنگ ( حتی رییس جمهور اوکراین ) این جنگ را ادامه جنگ های امپریالیست ها برای قدرت بیشتر و چیره گی بین الملی بهر قیمتی تلقی می کنند و اوکراین را نیز بخش دیگری از ادامه سناریوی کشور هایی مانند افغانستان, عراق, لیبی , سوریه ... ارزیابی میکنند و مانند نگارنده معتقدند که در این میان باید تمام طرف های این جنگ را محکوم کرد و حامی مردم بیگناه بود و خواستار صلح یا پاشنه آشیل قدرت های بزرگ و امپریالیست ها شد ...
در حوالی این هیاهو اما اتفاقات جالب و غم انگیزی در جامعه ما هر روز می افتند که غیر قبل باور است . برای مثال در بحث ها مارک زدن های وحشتناک بزرگی را شاهدیم یا بدتر از ان شیوه غالب سرکوب و خفه کردن صدا , سخن ,نظر و حذف شخص مخالف که بخصوص از دوران رضا شاه پهلوی تا امروز در جامعه ما چه از طرف حکومت ها چه سازمان ها افراد اتفاق افتاده و می افتد و تو گویی که این سیل مخرب را توقفی در جامعه ایرانی نیست , سیلی بیمار و سادیستیک ...
در صحنهای از فیلم «شبح آزادی»، اثر لوئی بونوئل، میزبانان از میهمانان خود بر سر میزی پذیرایی می کنند که گِردِ آن، بجای صندلی، کاسههای توالت گذاشته شده است. حاضران در نهایت نزاکت سرپوش توالتها را بالا می زنند، دامنها را بالا و شلوارها را پایین میکشند و روی توالت مینشینند و به گفتگو در بارهی هنر و تئاتر و...مشغول می شوند و هنگامی که دختر کوچک میزبان میگوید من گرسنه هستم، مادرش به او تذکر میدهد که حرف زدن در بارهی غذا بر سر میز بی ادبی و رفتاری نابجاست. بونوئل با این جابجایی، چپه شدن ارزش ها را به نقد میکشد. او موقعیتی چنان وارونه را به تصویر می کشد که قضای حاجت، در جمع و غذا خوردن در خلوت باید انجام شود.
...........
هر روز مانند فیلم شبح آزادی چپه شدن ارزشها را در زندگی روزمره و فضای مجازی تجربه کرده و میکنیم آنچه که تاسف انگیز است چپه کردن ارزش ها توسط دولت حکم و سازمان های سیاسی موافق یا مخالف رژیم اسلامی و افراد سرکوبگر آنهاست .
فردی با ID های " الاهه سفر " و "الهه الهه " که خود را پزشک معرفی کرده که بر اساس تحقیقات من در جامعه پزشکان ایران جز دروغی محض نیست زیرا چنین فردی با عکس هایی که از خود پست کرده است هرگز در جامعه پزشکان کشور وجود نداشته و ندارد لینکی را پست کرده بود که پوتین ادعا کرده است که هنوز کمونیست است و... لینک وی را اشتراک گذاری نمودم و نظرم را در قالب هجوی در بالای متن نوشتم . ایشان آمدند و یک متن بلند و بالا در ستون کامنت ها کپی و پست از صفحه خود کردند . محترمانه پاسخ ایشان را دادم , ساعتی بعد برگشتم که چک کنم اگر پیامی داده بی ادبی نشود هرچه زودتر پاسخ دهم ...
آری دریافتم که مرا بلاک کرده و رفته است !
چپه شدن ارزش ها توسط دولت ها , سازمان ها و افراد مزدور در جامعه ما واقعیتی وحشتناک است . این افراد همان شکنجه گران ساواک و ساواما در خدمت دولت های جنایتکار هستند , آنان دروغ میگویند و در پاسخ سوالاتت تو را حذف میکنند , اینها شکنجه گران دیروز و امروز و فردا هستند .
پ.ن : در لینک پایین (در همین صفحه ) توجه کنید که این فرد با ID دومش نوشته خود را لایک کرده و بعد مرا بلاک نموده است ! شاهد بودم در صفحه خودش نیز دیروز این عمل را بفردی که سوالی از او کرد انجام داد ... او یک پزشک نیست "پزشک احمدی " جلا د رضا خان پهلوی ست که آمپول هوا برگ آزادی خواهان مخالفان استبداد میزد !
انگلس و سندیکا
آیتالله بیات زنجانی:
* دینی که از «عدالت» و «آزادی» دفاع نکند زیر سؤال است.
* اگر اسلام را دین خشن و مستبدانه نشان بدهیم، اسلام نیست
* یکی از وظایف امروز ما این است که از دین طوری تعریف ارائه بدهیم که این تعریف عقلانی باشد؛ تا بتوانیم بین عقل و وحی پیوند ایجاد کنیم.
* دین اسلام و کتاب دست نخورده اش صراحتا می گوید که ما انسان را امین می دانیم.
* اگر خدا من را امین می داند، به چه حقی حریم شخصی افراد مورد احترام قرار نمی گیرد؟! حرمت انسان مثل حرمت کعبه است./ جماران
برشت
در زمانی که بیعدالتی به صورت قانون درمیآید
مقاومت یک وظیفه میشود.
تجربه را،
تجربه کردن کار احمقان است.
دریا
یکی از معایب معرفتی سکنه جمکران
مورالیزاسیون (اخلاقی سازی) واقعیات امور است.
به نظر دریا
تجربه کردن تجربه نشانه خریت است.
یعنی
نشانه آدمیت پرهیز از تجربه کردن تجربه است.
ظاهرا حق با دریا ست.
رسم و راه معقولی نیست که حمایت کنی و خیانت کنند.
ولی چه باید کرد؟
مثال:
هر مادر و پدری
تجربه زیر را شخصا کرده است:
پدر و مادرش از او مثل مردمک چشم شان حمایت کرده اند
و
او
به عوض حمایت متقابل خیانت کرده است.
اما
همان مادر و پدر
همان تجربه مادر و پدر خود را در مورد توله خود
تکرار می کند:
حمایت می کند و خرمن خیانت درو می کند.
چون دست خودش نیست
ضمنا
اگر تجربه را تجربه نکند
بازتولید جامعه
یعنی تربیت و تشکیل نسل نو
مختل می شود.
عیب و ایراد مورالیزاسیون امور
همین جا ست.
انسان در دیالک تیک جبر و اختیار زندگی و عمل می کند.
یعنی مختار مطلق نیست.
رباعی خیام که به زعم نگارنده مملو از خرافه است، اکنون در لباسی مبدل در بسیاری از نقاط دنیا تحت عنوان «قدرت نیروی حال» تدریس میشه! کتب مرتبطی هم وجود داره و خوندنش خالی از لطف نیست.
بانوی اردیبشهت
تدریس خیلی از خرافات و تبدیل شان به استیل زیست
دلیل بر صحت و علمیت خرافات نیست
غنیمتدانی دم عمر و ابوکر
را
اصلا
نمی توان جامه عمل پوشاند.
هیچ موجود زنده ای از حشره تا حیوان
نمی تواند
از شر ماضی در امان باشد و از آن درس نگیرد و به آینده نیندیشد.
ماضی برموجود مسلط تر از مضارع است
از کجا به کجا رسیدین؟! آیا با مفهوم استعاره در ادبیات آشنا هستین؟ اتفاقا مفاهیم منحصر به فرد نیستن بلکه برداشت افراد از مفاهیم منحصر به فرده! به قول شاعر شیرین سخن: از هر کسی از ظن خود شد یار من… در هر صورت براتون آرزوی شادی و سلامتی دارم، روز خوش!
بانوی اردیبهشت
مفهوم چیست و چگونه تشکیل می یابد؟
مثال:
دختر و درخت هر دو مفهوم اند
چگونه تشکیل یافته اند؟
منحصر به فرد بودن
یعنی نباید میان مفاهیم دختر و درخت علامت تساوی گذاشت.
شناخت هنری با استعارات کار می کند و نه شناخت علمی.
به همین دلیل هم همه شیادان جهان
یا شعر می گویند و یا نثر شعرگونه
ریشه نذری دادن و یاری دادن در ایران
در ائین زرتشت :بهترین روش برای شاد زیستن خدمت به دیگران است و به گفته «زرتشت»، انجام کار نیک است و گفته شده هر کس توانایی ویژهای دارد، بر او شایسته است تا بخشی از دارایی خویش مانند هنر، دانش، ثروت و سخن را به نیازمندان نیز برساند!
تا توانی به جهان خدمت محتاجان کن
به دمی ، یا درمی، یا قلمی ، یا قدمی
سارا
اینجا پر از حمید نوری است،
اینجا شکنجه گاه هایی دارد ،هزار بار مخوف تر از گوهر دشت،
اینجا پر از امین وزیری، الله کرم عزیزی، علی چهار محالی، هدایت الله فرزادی ، عباس زلالی، اصغر فتحی و غلامرضا ضیایی هاست،
شکنجه گرانی که نامشان را نمی دانیم و آنها را از سبک لگد و مشت زدنشان می شناسیم،
اینجا پر از الف یک، دوالف، ۲۰۹، پلاک صد و شکنجه گاه های مخفی است ...
شکنجه گران امروز هزار بار وحشی تر و هیولاتر از دهه شصتی ها،
شکنجه گاه های امروز بسیار زجرآور تر از قبلی ها...
نتیجه؟
حکومت بی شکنجه گر، شکنجه گاه و شکنجه گری دوام نمی آورد،
بنابر این حذف یک شکنجه گر، حذف یک نوع شکنجه...
چاره ی کار و دوای درد ما نیست.
تا حکومت هست، فقر هست، فلاکت هست، سانسور هست، سرکوب، شکنجه، اعدام ...
یا به خودسامانی و رهایی می رسیم،
یا زنده به گور شدن و تحت شکنجه ها زیستن ادامه دارد.
تمام.
حریف
بنا بر منطق و استدلال نویسنده، رهایی محال است. چون بدون دولت حاکمیت محال است.
هشت سال دولتی داشتیم شبِ پرداخت یارانه عزا میگرفت، حالادولتی داریم که نه تنها عزا اعلام نمیکنه، بلکه کنار پرداخت یارانه، بدون یک ریال استقراض و چاپ پولِ بدون پشتوانه، هر ماه ده هزار میلیارد تومان بدهی دولت فشل قبل را پرداخت میکنه فرق داره کی رئیس جمهور باشه
جواهری
دولت یک مفهوم فلسفی است
دولت = چماق طبقه حاکمه
برای سرکوب همه جانبه طبقات اجتماعی دیگر
رؤسای دولت در هرجامعه
چماقدار
اند
و
تفاوت ماهوی با هم ندارند.
یکی یارانه می دهد تا عوامفریبی کند و حاکمیت طبقه حاکمه را تحضمین کند
دیگری تازیانه می دهد.
آب نهایتا به آسیاب واحدی ریخته می شود
سعی کنید علتش را پیدا کنید.
برای این کار
خاطرات خود را بنویسید.
در روند خاطره نویسی
آدم می اندیشد و به خیلی چیزها پی می برد.
غمخوار خویش باش، غم روزگار چیست
حافظ
خوشتر ز عیش و صحبت و باغ و بهار چیست؟
ساقی کجاست، گو سببِ انتظار چیست؟
هر وقتِ خوش که دست دهد مغتنم شمار
کس را وقوف نیست که انجامِ کار چیست
پیوندِ عمر بسته به موییست هوش دار
غمخوارِ خویش باش، غم روزگار چیست؟
معنیِ آبِ زندگی و روضهٔ ارم
جز طَرفِ جویبار و میِ خوشگوار چیست؟
مستور و مست هر دو چو از یک قبیلهاند
ما دل به عشوهٔ که دهیم اختیار چیست؟
راز درونِ پرده چه داند فلک، خموش
ای مدعی نزاعِ تو با پرده دار چیست؟
سهو و خطایِ بنده گَرَش اعتبار نیست
معنیِ عفو و رحمتِ آمُرزگار چیست؟
دیالک تیک ثروت و ذلت
بودجه نظامی سال ۲۰۲۲ ارتش امریکا ۷۵۲.۹ میلیارد است .
ایلان ماسک ۴۲.۵ میلیارد دلار صرف خرید توییتر کرد .
گرسنگی در جهان با مبلغی حدود ۶ میلیارد دلار ریشه کن میشود !
داروک
آخوندی کتابی نوشته و انتقاد کرده که اگر هزینه ارسال سفینه به فضا
صرف شود،
گرسنگی در جهان ریشه کن می شود.
بیچاره نمی داند که هدف طبقات حاکمه از سفر به فضا چیست.
گرسنگی بخش اعظم بشریت
برای طبقات حاکمه انگل
نعمتی الهی است.
یکی از منابع بزرگ تراکم ثروت در دست اقلیت انگل انگشت شمار
ذلت اکثریت مردم است.
یکی بدون دیگری
میسر نمی شود.
گرسنگی توده ای
شبیه جنگ و پاندمی و زلزله و سیل و آتشفشان است.
هدف از جنگ هم کشتار نیروهای مولده جاندار (اعضای جامعه) و تخریب نیروهای مولده جامد
است.
تقلیل و تخریب نیروهای مولده
به
تعدیل بحران عمومی سرمایه داری منجر می شود.
بحرانی
که
یکی از دلایل مهم انقلابات اجتماعی است.
دنیای قدیم در حال مرگ است و جهان جدید در تلاش برای به دنیا آمدن ، اکنون زمانه هیولا هاست .
اندر فاجعه جنگ روسی / اوکراینی ( آمریکایی ناتویی )
حریف
ما را به خیر دنیای نوی تو نیازی نیست. ای بی نام
به سوفی لیبکنشت...
آه، سونیچکا؛ این جا اخیراً قلبم واقعاً تیر کشید. در حیاط زندان، که جای قدم زدنِ من است، اغلب ارابههای ارتشی میآیند که انباشتهاند از خورجینها و کولهپشتیها و اونیفورمهای سربازان، پر از لکههای خون… اینها را اینجا خالی و بین سلولها تقسیم میکنند که وصله پینه و دوباره بارِ کامیون شوند و فرستاده شوند برای ارتش.
چند روز پیش ارابهای آمد که به جای اسبها ، گاومیشها میکشیدندش. برای اولین بار بود که این حیوانها را از نزدیک میدیدم. آنها قُلدرتر و پت وپهنتر از گاوهای خودمان هستند، با سرهایی تخت و شاخ هایی در پهناْ خمیده. کّلههای شان بیشتر شبیه گوسفندهای ماست، کاملاً سیاه، با چشمانی بزرگ و نوازشگر. از رومانی آورده بودندشان، غنیمت جنگی بودند…
سربازانی که ارابهها را میراندند تعریف میکردند که بهدامانداختن این حیوانات وحشی خیلی پُرن دردسر بوده است و سختتر از آن، به کار بارکشی واداشتنشان، چرا که به زندگی در آزادی عادت داشتهاند. آنها را تا آن جا و چنان با شدت میزدهاند که سزاوار آهِ «وای بر مغلوبان» است… فقط در برِسلاو باید صد تا از این حیوانات وجود داشته باشد. این گاومیشهای بیچاره که به علفزارهای سرسبز و پُرپشت رومانی عادت داشتند، نوالهای بسیار اندک و بیمایه در آخور دارند. آنها را بیهیچ رحم و مروتی سنگدلانه بهکار میگیرند تا هر ارابهای را بکشند و زیر این بار خیلی زود تلف شوندـ
چند روز پیش ارابهای پر از خورجینها وارد زندان شد. آنقدر بارِ این ارابه کرده بودند که گاومیشها نتوانستند از پشتهای که جلوی دروازهی زندان هست، عبور کنند. سرباز ارابهران، جوانکی خشن، آنچنان با دستهی پهن و سفت شلاق بر حیوان درمانده ضربه میزد که بالاخره صدای زنِ نگهبان درآمد و سرباز را مورد عتاب و خطاب قرار داد که: مگر رحم ندارد و دلش به حال این حیوان نمیسوزد! سرباز با لحنی تلخ و عبوس جواب داد: «به ما آدمها هم هیچ کس رحم نمیکند» و شلاق را محکمتر کوبید… حیوانها بالاخره زور بیشتری زدند و از تپهی جلوی زندان بالا آمدند، یکیشان اما خونین و مالین… سونیچکا، پوست گاومیش که بهضخامت و سفتی مشهور است، ازهم دریده بود. موقع خالیکردن بار، گاومیشها کاملاً آرام، خسته و کوفته ایستاده بودند و یکی از آنها، همانکه خونین بود، فقط روبرویش را نگاه میکرد، با صورتی سیاه و چشمانی سیاه و نوازشگر، همچون چهرهی آرام کودکی گریان، پس از هقهقی بسیار. قیافهاش درست مثل قیافهی کودکی بود که سخت تنبیه شده باشد، بی آنکه بداند چرا و بهچه خاطر، بی آنکه بداند چگونه باید از این زجر و این خشونت عریان خلاص شود… من آنجا ایستاده بودم و حیوان نگاهم میکرد؛ اشکهایم سرازیر شد. اشکهای او بودند که از چشمان من جاری میشدند؛ در سوگ هیچ برادر عزیزی نمیتوان با چنان دردی گریست و لرزید که من در درماندگی و بیچارگیام دربرابر رنجِ خاموش این حیوان، گریستم و لرزیدم.
آه، چه دورند و دسترسناپذیر و ازدسترفتهاند مرغزارهای تروتازهی آزاد و سبز رومانی! چه دیگرگونه بود آنجا تابش خورشید، وزشِ نسیم؛ چه دیگرگونه بودند نوای زیبای پرندگان و غرش خوشطنین گوزنها. و اینجا، این شهر بیگانهی بارانزده، این طویلهی ویرانه، این کاه پوسیدهی تهوعآور آمیخته به یونجههای گندیده، این آدمهای بیگانهی هولانگیز؛ و این شلاقهای شرزه، خونیکه از زخمهای تازه فوران میزند… آه، گاومیش بیچارهی من، برادر بیچارهی عزیزم، هردوی ما اینجا بیچاره و درمانده و ساکت و صامت ایستادهایم و فقط در درد، در بیچارگی و دلتنگیهایمان، یکدل و یکسینهایم. ــ در این فاصله، زندانیها دور و برِ ارابه میپلکیدند، خورجینهای سنگین را بهدوش میگرفتند و به انبار میبردند؛ سرباز، هردو دستش را در جیبهای شلوارش کرده بود، با گامهای بلند در حیاط به اینسو و آنسو میرفت و لبخند بر لب، ترانهای کوچهبازاری را سوت میزد. و همهی این جنگ باشکوه از کنار من میگذشت.
بخشی از ان نامهای از زندان – رزا لوکزامبورگ، ترجمهی: کمال خسروی
در ۱۵ ژانویه ۱۹۱۹ رُزا لوکزامبورگ (Rosa Luxemburg) و کارل لیبکنشت (Karl Liebknecht) دو تن از برجسته ترین چهره های چپ و رهبران انقلاب کارگری، در برلین به دستور وزیر جنگ رایش آلمان، «نوسکه» (Noske) به قتل رسیدند
ماندلا و اموزش و پرورش
اندر حکایت هنر در بندان ایرانی
حقیقتاً چیزی برای افتخار کردن و فخر فروختن وجود ندارد. همه چیز یک رقابت ناعادلانه است و آن که بهترین، بزرگترین، برنده و موفق میشود,مادام که به کلیت و قواعد این رقابت تن دهد، در حقیقت شرافتاش را بیشتر باخته است.
رسیدن به مدارج عالی در علم و هنر و دیگر مهارتها افتخاری ندارد تا زمانی که «حتا یک کودک» به این دلیل که پدر و مادرش توان صرف هزینههای مدرسه و ورزش و کلاس را ندارند، از پرداختن به دانش و هنر و مهارت باز میماند.
امروز انسان راستین شرمگین از موفقیت هایش است نه مفتخر به آنها. و این شرم، خود یک انقلاب است.
داروک
آذر
صحبت از هنربندان خود فروخته به نظام نیست،اما هنر وقتی در خدمت مردم باشد و قصد و هدفی غیر از دادن اگاهی و پیشرفت فکری و پیشرو بودن در قدمهای مثبت در راه مردم را میتوان با سربلندی و افتخار هنر دانست،حال در هر زمینه ای باشد.وسطح فرهنگی هر هنرمندی باید در راه ارتقاع رشد فکری و دید بهتری از جامعه باشد.
ذلت که خاص ج. ا. نیست.
در ایالات متحده امریکا
بخش مهمی از اعضای حتی طبقه متوسط
به خیل حاشیه نشینان رانده شده اند و در کنار خیابان ها در چادر به سر می برند
خانه خیلی ها
خودروی شان است
در عالم تبلیغت، حقیقت همیشه به معنی توطئه است.
سارا
تبلیغات چیست؟ تبلیغات که بد نیست. اگر تبلیغات نباشد کالاها اصلا معرفی نمی شوند. حقیقت چیست؟ حقیقت که نمیتواند توطئه باشد
ایا چرا امریک قدرتمند است
نظرتان راجع به این ویدیو چه بود ؟
ایا میدانید که ارزش دلار به این خاطر است که همه کشور ها باید پول خرید و فروش نفت را با دلار بدهند !! و روسیه از دو ماه قبل تصمیم گرفته که با پول خودش یعنی روبل معامله بکند و قدرت امریکا اگر دلار پول اصلی معاملات نباشد از بین میرود و صحبت های دو ماه قبل جناب دکتر ادیب، متخصص اقتصاد، امروز به واقعیت پیوست! اما متاسفانه ایران از این فرصت استفاده نکرد و کسی به این گفته های ایشان توجهی نکرد!
ادیب به عوض سواد، اسم و رسم دارد. اولا ذغال سنگ و نفت و الومینیوم و گاز روسیه در اروپا عمدتا به یورو پرداخت می شود. ثانیا ارز خرید و فروش هر چیز در قرارداد مربوطه پیشاپیش تعیین می شود. چه بسا کشورهای نفت فروش به ین و غیره می فروشند. ثالثا امپریالیسم امریکا حافظ اصلی طبقه حاکمه عربستان است. عربستان بزرگترین مشتری و صاحب سهام کلان در امریکا ست. صدام به عربستان چپ نگاه کرد و تار و مار شد. رابعا روسیه ارباب رمضان است ولی خودش شعبان است و امپریالیسم شعبان پرور است. روسیه مثل شعبان فقط چماق دارد (بمب هسته ای). روسیه عقب مانده تر از ترکیه است. اگر کنسرن های امپریالیستی نبودند سکنه روسیه به روز سومالی می افتادند. اکنون سربازان روسیه اسباب خانه مردم اوکراین را و حتی تراکتورهای دهاقین اوکراین را چپاول می کنند و می برند. طبقه حاکمه روسیه مشتی اولیگارش بی شرم و بی شعورند. امپریالیسم اصلا قصد جنگ با شعبان بی مخ ها را ندارد.
راه حل در پای بست است. نه در فرم روابط. جامعه بشری باید وارد کمونیسم شود تا هارمونی بر باد رفته میان انسان و انسان و انسان و طبیعت دوباره برقرار شود.
ما نکاتی از لاطائلات ادیب را مورد تأمل قرار دادیم. همین و بس. روسیه که تحفه نطنز نیست. امپریالیسم و نه غرب مترقی تر از اولیگارشیسم است
نه. هنر فرمی از شعور و شناخت است. هنر اولین فرم شعور و شناخت بشری بوده است. ما بحثی راجع به فیلم مارمولک دیروز شروع کرده ایم. اگر فرصت داشتید بخوانید. هنرمند که پیغمبر نیست. هر طبقه اجتمعی هنرمند خاص خود را دارد.
من دلم برای کشورم میتپه. برای آمریکا یا هر جای دیگه شهروندانش باید دغدغه داشته باشن
ایرانی
آره.
از اسم تان معلوم است که کشته مرده ایرانید
ایران ولی چیست و یا کیست؟
در جمکران
کسی نیست که به فکر جامعه باشد
هر کس مشتری دکه و دکانی است ومتاع کپک زده آن را تبلیغ می کند.
کسی توان تفکر ندارد تا صاحبنظر باشد و موضع داشته باشد و برای طبقه حاکمه جنقوری بدیل بهتری داشته باشد.
ابولفتح اخوت با نام آمریکایی آلن دیوید اخوت ساکن کالیفرنیا، دادستان انقلاب آبادان (سال ۵۷-۵۸) مسؤل سابق بنیاد مسکن آبادان، بخشدار مرکزی آبادان در دهه هفتاد و مشاور مدیر عامل فروشگاه شهروند، مالک برند محصولات غذایی برتر در ایران و جواهر فروشی شصت در کالیفرنیا شوهر گوهر خیراندیش
بیخود نبود میگفت به عقاید ما احترام بگذارید
آدم کشیهاشون و دزدیهاشون را انجام دادن حالا میگن بذارید حالشو ببریم
برگرفته از کانال اکبر در جهنم
یکی از معایب بنی آدم انتقاد از مهره ها و اعضای طبقات حاکمه و به باد فراموشی سپردن خود طبقات حاکمه و حاکمیت طبقاتی است
موشک اتمی "سارمات" انگلستان را خاکستر میکند
تهدید اتمی "جانسون"
پاسخ موشکی و ویرانگر روسیه
جانسون، نخست وزیر انگلستان، که بتدریج معلوم شده در سالهای اخیر نقش مهمی در سازماندهی هنگ فاشیست های اوکراین تحت نام "آزوف" داشته تهدید کرده، چنانچه روسیه در جنگ اوکراین حداقل از برخی سلاح های کشتار جمعی استفاده کند، انگستان بدون مشورت با سازمان ناتو، حق حمله را برای خود محفوظ می دارد.
"دیمیتری کیسلف" مفسر “اخبار هفته کانال اول روسیه” خطاب به نخست وزیر بریتانیا گفت: برای روسیه کافی است تنها با پرتاب یک موشک جدید روسیه “سارمات” انگلستان تبدیل به خاکستر هسته ای شود.
"ویل استوارت" روزنامه نگار انگلیسی دیلی میل نیز در همین ارتباط نوشت: موشک روسی سارمات، قدرتمندترین موشک جهان است. این سلاح مافوق صوت مرگبار جدید، قادر است دفاع موشکی ایالات متحده را دور زده و به هدف مورد نظر اصابت کند. این موشک قادر است منطقه ای به وسعت تگزاس و یا انگلیس را ویران کند.
ارتجاع جهانی در صدد تبدیل جهان به جهنم است. اولیگارشیسم روس خردستیزتر و ارتجاعی تر از امپریالیسم است. اولیگارشیسم همشیره فاشیسم و فوندامنتالیسم است. از خاوران بپرس که بر ما چه رفته است.
یادی بکنیم از زن با استقامت و پای بند آرمانش،بعد ۱۵ سال محکومیت و ۱۸ ماه ممنوع الملاقات به خاطر پشیمان بودنش از عقیده اش.اما،همچنان ایستاده و استقامتش رژیم فاشیست را گیج و کلافه کرده
درود بر پایداری و شرفت .
عرطش پوتین آچمز شده است. ۱۲ تن از ژنرالهایش را از دست داده است. ۲۴۰۰۰ نفر از عرطش پوتین آش و لاش شده اند. صدها تانک و توپ و هلی کوپتر و هواپیمایش از بین رفته اند. اوکراین برای پوتین همان ویتنام و افغانستان برای امپریالیسم است.
اولیگارش ها طبقه حاکمه طوایل پساسوسیایلستی اند. پوتین هم اولیگارش است و هم نماینده سیاسی اولیگارشیسم
عشق دیری است که مرده است و هفتاد کفن پوسانده است. فروغ هم گفته است
در روزهای اخر سلطنت شاه هم همین شعار را اجامر فوندامنتالیسم شیعی هم می دادن. حتی مانع بحث در چمن دانش کاه تهران می شدند و می گفتند: بحث پس از مرگ شاه. یعنی مانع تعیین الترناتیو برای رژیم شاه می شدند. در حالیکه نفی هر چیز باید نفی معین باشد. یعننی آلترناتیو و بدیل بهتر برای ان چیز پیشاپیش تعیین شود.امروز هم شازده شعار اتحاد همه بر ضد عمامه می دهد و هم حزب توده. ولی هیچکدام تن به بحث نمی دهند. کسی از الترناتیو دم نمیزند. حتی مانع روشنگری علمی و انقلابی مثلا هماندیشی می شوند.
در دیالک تیک طبقه و عضو (طبقه حاکمه جمکران و نوری و حتی سیدعلی) تعیین کننده طبقه است و نه مهره ویا عضو و یا مزدور
دولت چماق طبقات حاکمه برای سرکوب دشمنان خویش است. دولت انتزاعی و ماورای طبقاتی وجود ندارد. انقلاب باید قادر به دفاع از دستاوردهای خود باشد. یعنی چماق سرکوب ارتجاع را داشته باشد و گرنه شکست می خورد.
راوی
پیام فیلم مارمولک در اصل تبلیغ و ترویج عبا و عمامه و ارزشهای اسلامی به زبان کوچه و بازار بود.
عبا و عمامه ای که حتی وقتی بر سر و تن رضا مارمولک شارلاتان و اوباش نهاده میشود
او را هم رستگار ساخته و به راه راست هدایت میکند.
فیلم مارمولک تقدس نامقدس هاست و پرویز پرستوئی در انجام این دغلبازی سنگ تمام گذاشت.
آدمهای شاد داشتههاشونو میبینن.
آدمهای افسرده چیزهایی که ندارنو میبینن
معلم
عجب معلمی خدا داده.
بینش هر کس
پدیده ای طبقاتی است
و
نه پدیده ای پسیکولوژیکی.
طبقات اجتماعی انقلابی
اوپتیمیست (خودش بین) اند
و
طبقات اجتماعی ارتجاعی
پسیمیست (بدبین)
فرق صادق هدایت با احمد محمود
همین جا ست
ولی من آخرش یکیو پیدا میکنم که انقد دوسم داشته باشه که تو گوشیش سیوم کنه
خسته
اولا
سعی کن
خودت عاشق خودت باشی و از مشاهده خودت حظ و لذت ببری.
ثانیا
ما که دوستدار تو هستیم
به عوض سیو مان در گوشی
هر از گاهی
گوشی به پارس های مان بسپار.
اگه راجع به مسئله ای نظر ندادیم،
دليلش مربوط به خودمونه،
با فکر خودت آدم ها رو تحلیل نکن، قضاوت نکن، و رای صادر نکن،
مامانی
اگر کسی نظر ندهد
کسی نمی تواند
ابتدا به ساکن
تحلیلش کند، قضاوتش کند، رأی صادر کند.
به قول مش سعدی
تا فرد سخن نگفته باشد
عیب و هنرش نهفته باشد
یکی از دلایل سکوت خلایق
هم
همین است:
سکوت می کنند تا آبروی خود را چوب حراج نزنند.
ریشه دار باش!
ریشه تو،
ادب توست ،
شعور توست ،
فهم توست
مهرناز
نه.
ادب و شعور کذایی و فهم فضایی
ثانوی اند.
ریشه هر کس
جایگاه جامعتی او ست
و
تعیین کننده ادب و شعور و فهم
هم
در تحلیل نهایی
همین جایگاه جامعتی افراد است
.
یه ماهه هروز بخودم یادآوری میکنم تولد دوستامو یادم نره بعد تولد من هیچکس یادش نبود
مهتاب
تولد کودکان را جشن می گیرند تا شیره بر سرشان بمالند
و
وقتی بزرگ شدند
شیره ای شوند
و
نه
تولد افراد بالغ و عاقل را.
مهتاب چه نیازی به تبریک تولد دارد؟
مهوش باید با فلسفه فروغ فیلسوف آشنا شود تا بداند عشق چیست. آدم عاقل که عاشق نمی شود. زنده باد دوستی. زنده تر باد رفاقت. من ازا و پرسیدم: خانه دوست کجا ست؟
وزارت امر به معروف و نهی از منکر گروه تروریستی طالبان
طبق دستور امروز :
زنان در افغانستان باید صورت خود بپوشانند در صورت رعایت نشدن آن حتی مجازات زندان تعیین شده است.
چه تحقیر بالاتر از این وجود دارد برای زنان سرزمینم !؟
لعنت بر دین و آیین تان
سورج
گروه تروریستی طالبان و جماران
مفهوم علمی درست و دقیقی نیست.
این مفهوم فرمالی بیش نیست.
این مفهوم ف
ماهیت نما نیست.
این مفهوم ف
فقط به درد عوامفریبی می خورد.
طالبان و جماران
نه گروهند و نه ترویست.
اینها نمایندگان فوندامنتالیسم سنی و شیعه اند.
فوندامنتالیسم
همشیره فاشیسم و نازیسم و اولیگارشیسم و استالینیسم
است.
جریانی
عمیقا
ضدمدهبی، ضد خلقی، ضد عقلی، فئودالیستی و عمیقا ارتجاعی است.
بشریت دیری است که بر سر دو راهی زیر ایستاده است: یا سقوط به اسفل السافلین توحش و بربریت و یا گذار به کمونیسم. راه دیگری وجود ندارد. جبری است. دلبخواهی نیست.
اختیار چیست. شرایط جبری برای گذار گلوبال به کمونیسم دیری است که فراهم امده است. پای اختیار لنگ است. اختیار همین روشنگری علمی و انقلابی ما برای تدارک انقلاب کمونیستی است.
آره. حقیقت نه در سطح قضایا بلکه در کل و عام و اعماق است و چاره ای جز تفکر فلسفی نیست. تفکر فلسفی از منفرد و خاص به عام می گذرد و از جزء (مثلا ازدواج) به کل. جامعه در بحران عمومی سرمایه داری دست و پا می زند. ذره ذره اندام جامعه دستخوش بحران است. راه حل همه معضلات گذار به کمونیسم است.
نه. بگذارید مثالی بزنیم: اب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد به جوش می آید. این اندیشه حقیقتی علمی است. محک صحت و سقم این جمله ویا اندیشه تجربه است. تحت این فشار آب را هر کجا حرارت بدهی، به جوش می آید. با تبلیغات سوء (فیک نیوز) فقط می توان عوامفریبی کرد ولی نمیتوان این حقیقت غیرقابل انکار را به درجه افسانه تنزل داد
مفهوم غرب و مفهوم شرق از مفاهیم جلال آل عبا و خمینی ست. به درد عوامفریبی می خورد.
تا میتونیم و وقت داریم آرامش رو به خودمون هدیه بدیم،
مامانی
آرامش به تنهایی وجود ندارد.
هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد.
حتی خدای کذایی به تنهایی وجود ندارد.
آرامش در دیالک تیک جنبش و آرامش
خدا در دیالک تیک الله و ابلیس
خیر در دیالک تیک خیر و شر
....
وجود دارد
ولی در هر طبقه اجتماعی افراد با طرز فکر متفاوت وجود دارن بنظر من بیشتر مربوط به خود افراد هست تا طبقه اجتماعیشون
ممد
نه.
افکار طبقاتی اند.
مثال:
کارگران شعور طبقاتی خاص خود را دارند.
اگر کارگری
احیانا
شعور طبقاتی اربابان و آخوندان را نشخوار کند
خر است
یعنی از شعور طبقاتی خود بی خبر است
ولی گاهی سکوت هم، برای گروهی معنی میشود
مامانی
آره
عطر گل یاس
برای خلایق متخیل
(واژه متخیل را به تقلید از واژه متفکر می سازیم)
همه چیز معنی می شود.
معنی تخیلی اما برای فاطی تنبان نمی شود.
انضباط مفهومی
پیش شرط مبرم خردگرایی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر