کاریکَلِماتور
(مرکب از کاریکاتور + کلمات)
نامی است
که
پرویز شاپور
بر نوشتههای خود داده است.
مأخذ:
سایت انترنتی دیده ور
درنگی
از
ربابه نون
۷
عاشق سکوتی هستم که از فریاد، تقاضای پناهندگی میکند.
یکی از نشانه های بارز خردستیزی،
بیگانگی با دیالک تیک و بی اعتنایی به دیالک تیک است.
سکوت
ضد دیالک تیکی سخن
است
و
فریاد
ضد دیالک تیکی زمزمه.
اگر فروغ این کاریکلماتور پرویز را شنیده بود،
بیشک
به
خرافه بودنش
اشاره کرده بود.
فقط
به برکت خردستیزی است که شاپور قادر به کاریکلماتورسازی می شود.
یعنی
او
قبل از تخریب خانه خرد خلایق،
خانه خرد خود
را
به
آتش کشیده است.
۸
وقتی که نیستی، لبخندهایم اشک میریزند.
در این کاریکلماتور هم بی خبری از دیالک تیک و بی اعتنایی به دیالک تیک به چشم می خورد:
چون
لبخند
در
دیالک تیک لبخند و لب بند (شادی و غم)
وجود دارد
و
اشک
در
دیالک تیک چشم و اشک.
دیالک تیک چشم و اشک
فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک وسیله و فونکسیون است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر