جینا روک پاکو
(۱۹۳۱)
برگردان
میم حجری
مینی موش بی حوصله است.
· مینی موش امروز بی حوصله است.
· او نمی تواند به باغچه برود، برای اینکه باران می بارد.
· در قفسه کتاب هم اجازه ندارد که بازی کند.
· بالا رفتن از پرده اتاق هم ممنوع است.
· تیز کردن چنگ ها نیز بر روی مبل ها ممنوع است.
· نشستن در ماهتابه در کمد آشپزخانه نیز مجاز نیست.
· غذای آماده در قوطی دیروز، امروز هم به وفور هست.
· همه این به اصطلاح نعمات سبب می شوند که مینی موش شکوه و ناله سر دهد.
· «دیگر کافی است!»، مادر می گوید.
· مینی موش دیگر حوصله جانوران دو پا را ندارد.
· مخفیگاهی می یابد و نا پدید می شود.
· «مینی موش کجا ست؟»، پطر پس از برگشت از مدرسه، می پرسد.
· «سلام!»، مادر در جوابش می گوید.
· «ملکه طاعونی گربه ها قهر کرده است!»
· «مینی موش!»، پطر صدا می زند.
· «مینی موش کجائی؟»
· پطر سرانجام او را در تخت خواب خود پیدا می کند.
· پطر کفش هایش را در می آورد و بغل مینی موش دراز می کشد.
· «امروز روز احمقانه ای است»، پطر می گوید.
· «من امروز در مدرسه همه چیز را غلط جواب دادم.
· اگر تو نبودی، من حالا می بایستی گریه سر دهم.»
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر