۱۴۰۰ فروردین ۱, یکشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (الف) ارزشداوری (۴) (بخش آخر)

Verfassungsbeschwerde Rechtsanwalt

  پروفسور دکتر ولفگانگ پطر ایشهورن

برگردان

شین میم شین

 

۲۶

·    ارزشگذاری ها، آماجگذاری ها و غیره در کلیه کردوکارهای علمی در موارد زیر مؤثر واقع می شوند:

 

الف

·    در انتخاب اوبژکت های (موضوعات) بررسی و پژوهش.

 

ب

·    در تصویرسازی از تجارب امپیریکی بر الواح مفهومی.

 

پ

·    در توضیح تئوریکی پیوندها. 

 

ت

·    در گزینش مدلی از انبوهه مدل های رقیب. 

 

ث

·    در بسیج نیروهای درونی دانشمندان.

 

ج

·    ارزشداوری در همکاری علم و عمل (تئوری و پراتیک)

 

ح

·    در استفاده عملی از معارف نظری (تئوریکی)

 

۲۷

·    تز مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» فقط به درد تحریف  مسائل معرفتی ـ نظری و جهان بینانه در کار علمی می خورد و نه به درد حل آنها.

 

۲۸

·    اما قبل از همه باید تأکید داشت که این مسئله معرفتی ـ نظری به هیچوجه محتوای تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» را تشکیل نمی دهد.

·    بلکه برعکس!

·    در پشت سر این تز اصولا یک طرح اجتماعی غیر علمی، سوبژکتیویستی، ضد کارگری و ضد سوسیالیستی پنهان شده است:

 

الف

 

۱

·    تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» در وهله اول، با انکار مناسبات اجتماعی مادی و تعین مندی مادی پدیده های اجتماعی در پیوند است.

 

۲

·    از این رو، کلیه مقولاتی که از تجزیه و تحلیل توسعه اجتماعی واقعی به دست می آیند (مثلا مفاهیم «مبارزه طبقاتی»، «پیشرفت») به مثابه  «ارزشداوری های» غیرقابل اثبات جا زده می شوند.

 

۳

·    در حقیقت، تنها به رسمیت شناسی تعین مندی مادی پدیده ها و روندهای اجتماعی و تجزیه و تحلیل آنها بر پایه ماتریالیسم تاریخی می تواند بنیانی برای بررسی عینی و عاری از پیشداوری های بورژوائی و سوبژکتیویستی واقعیت اجتماعی تشکیل دهد.

 

ب

۱

·    ثانیا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» ادعا می کند که ارزشگذاری ها، موازین، فرامین، اهداف، ایدئال های اخلاقی و غیره را نمی توان مورد انتقاد علمی قرار داد و اثبات کرد.

 

۲

·    سردمداران این تز به شیوه ایدئالیستی ارزشگذاری ها، موازین، فرامین، اهداف، ایدئال های اخلاقی و غیره را ناشی از میل و هوس دلبخواهی فردی و سوبژکتیو تلقی می کنند.

۳

·    مثلا به نظر  ماکس وبر، دعوا بر سر تفاسیر مختلف از محتوای عدالت طلبی را هرگز نمی توان به کمک تئوری اجتماعی علمی حل و فصل کرد.

 

۴

·    در حقیقت، تنها تئوری ماتریالیستی ـ تاریخی است که می تواند مشروطیت و مؤثریت اجتماعی رئال پدیده های ایدئولوژیکی را مورد بررسی قرار دهد، هدفگذاری ها، ارزشگذاری ها و غیره را هم مورد مطالعه و بررسی  خالی از پیشداوری قرار دهد و هم به تیغ انتقاد علمی ـ تاریخی بسپارد و در صورتی که آنها به یک ایدئولوژی انقلابی تعلق داشته باشند، به اثبات علمی ـ تاریخی آنها نایل آید.

 

پ

 

۱

·    ثالثا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» تلاش می کند که علوم اجتماعی را به توصیف منفعل، پوزیتیویستی و محافظه کارانه محدود سازد، آن سان که فونکسیون مداخله در جریانات اجتماعی و شرکت در مبارزات ایدئولوژیکی را نداشته باشند و قادر نباشند که عمل اجتماعی انسان ها را به راه ها و آماج های مربوطه رهنمون شوند.

 

۲

·    در حالیکه در حقیقت، هر علم و به ویژه علوم اجتماعی ـ در وهله اول ـ ابزاری برای تسلط بر محیط زیست و تغییر آن از سوی انسان ها ست.

 

۳

·    مبداء، بنیان و آماج علوم اجتماعی را پراتیک تاریخی مترقی انسان ها تشکیل می دهد.

 

۴

·    به عبارت دیگر، علوم اجتماعی باید ارگان آگاه حرکت تاریخی عملی به ویژه مبارزه به خاطر سوسیالیسم باشند.

 

·    مراجعه کنید به جانبداری.

 

 

جانبداری

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4992

 

http://mimhadgarie.blogfa.com/post/4993

 

پایان

 

۵

·    تنها با این تعین (دترمینیته)، امکان کسب شناخت همه جانبه و معنامند در علوم اجتماعی پدید می آید.

 

۶

·    تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» اما بر عکس، ابزاری است که بورژوازی امپریالیستی پس از تکمیل آن با آماجگذاری های آشکارا ارتجاعی و مهاجم ضد سوسیالیستی، برای الحاق تئوری اجتماعی بورژوائی در مکانیسم حاکمیت خویش مورد استفاده قرار می دهد.

 

ت

 

۱

·    رابعا تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» به مسئله جایگاه و نقش روشنفکران در جامعه می پردازد.

·    نتیجه نهائی این تز عبارت است از نظریه مبتنی بر روشنفکریت «معلق» (شناور) بر فراز مبارزه طبقات و نظام های اجتماعی متضاد.

 

۲

·    این نظریه، نظریه ای عوامفریب و دروغین است که نقش واقعی روشنفکران را تحریف می کند.

 

۳

·    این نظریه نیات بورژوازی امپریالیستی را مبنی بر تبدیل روشنفکران به آلت بی اراده و بیچاره و بی مسئولیت حاکمیت و سیاست خویش بر زبان می راند.

 

۴

·    تز بورژوائی مبتنی بر «عاری از ارزش بودن علوم» نه یک اصل علمی ـ اسلوبی (متدیکی)، بلکه بیانگر یک طرح اجتماعی ارتجاعی و ایدئالیستی است.

 

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر