۱۳۹۹ اسفند ۲۵, دوشنبه

میتسه گربه ـ مینی موش (۴)

 gebrauchtes Buch – Muschi Miezekatze. [Hardcover] – Muschi Miezekatze. [Hardcover]

 

جینا روک پاکو

(۱۹۳۱)

 

برگردان

میم حجری

مینی موش هر کار که دلش خواست، می کند.

 

·    مینی موش هر روز تجارب جدیدی کسب می کند.

 

·    دیروز به دامپزشک مراجعه کرده بود.

 

·    دامپزشک به او واکسن مصونیت از بیماری ها را زد.

 

·    امروز از کمد آشپزخانه بالا رفته است و چند فنجان را پائین انداخته و شکسته است و خودش ترسیده است.

 

·    مینی موش موقع صرف ناهار می پرد روی میز.

 

·    پطر می خندد.

 

·    «مینی موش گربه بسیار زیبائی است!»، مادر به پطر می گوید.

·    «اما تو باید اندکی تربیتش بکنی!»

 

·    پدر هم همین نظر را دارد.

 

·    پطر مینی موش را روی زمین می گذارد.

 

·    مینی موش جائی از بدنش را که پطر دست زده، فوری تمیز می کند.

·    ظاهرا خود را توهین شده تلقی می کند.

 

·    پطر تکه ای سوسیس به مینی موش می دهد.

 

·    او دوباره می پرد روی میز.

 

·    «حالا دیگر بس است!»، پدر می گوید و مینی موش را فوت می کند.

 

·    مینی موش این کار را دوست ندارد و می رود.

 

·    ولی پس از اینکه اهالی خانه غذا را خورده و در اتاق بغلی نشسته اند، مینی موش دوباره می پرد به روی میز و در وسط آن می نشیند.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر