۱۳۹۹ اسفند ۲۷, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۲۰)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت هجدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۵ ـ ۴۶)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

ز جور شکم، گل کشیدی به پشت

که روزی محال است خوردن به مشت

 

معنی تحت اللفظی:

مشت زن تحت فشار شکم گل بر پشت حمل می کرد.

برای اینکه تهیه نان با توسل به مشت زنی محال است.

 

منظور سعدی از جور شکم

ضرورت تهیه نان و نمردن از گرسنگی است.

ولی ادعای سعدی مبنی بر اینکه با مشت زنی نمی توان نان درآورد،

درست نیست.

 

سعدی

در این بیت شعر،

تئوری روزی خود را جمع کرده و در خورجین خاک آلودش پنهان کرده است

و

 بسان پیروان ماتریالیسم تاریخی

دلیل گل کشیدن مشت زن را حوایج مادی حیاتی (جور شکم) می نامد و با صراحت مارک سواره ای اعلام می کند که روزی به مشت خوردن محال است

و

باید تولید شود.

 

۲

مدام از پریشانی روزگار

دلش پر زحسرت، تنش سوگوار

 

معنی تحت اللفظی:

تحت فشار کار کمرشکن

دلش پرحسرت بود و تنش مصیبت زده

 

سعدی

 در این بیت شعر،

مفهوم ایراسیونالیستی دیگری به نام «روزگار» را به خدمت می گیرد و بیکاری مشت زن  و اجبارش به کار گل را به گردن آن می اندازد.

 

از جزم «مشیت الهی» دیگر خبری نیست.

سعدی

ضمنا برای توصیف حال و روز مشت زن،

از

ترکیب دیالک تیک تن و دل با دیالک تیک سوگوار و حسرتمند،

دیالک تیک تن سوگوار و دل حسرتمند

 را

می سازد که به معنی توسعه و تعمیم دیالک تیک ماده و روح است.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر