۱۳۹۹ آبان ۱۵, پنجشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۱۲۸)

 
میم حجری


۶۵۶
سنگ سخنگو
 
بغل پسری بخوابید که خودش بغل پسر دیگه نخوابیده باشه  
 
سگ سخن جو
 
پسرها هم می توانند همین رهنمود را به پسران بدهند:
بغل دختری بخوابید که خودش بغل دختر دیگه نخوابیده باشه

سکنه جماران
فکر و ذکری جز سکس ندارند.
انگار مشکل استراتژیکی دیگری وجود ندارد.
انگار بخش بزرگی از اعضای جامعه در سطل آشغال دنبال قوت لایموت نمی گردند

۶۵۷
سنگ سخنگو
 
قبول دارید هر چقدر محتوای توییت سکسی ترو بیهوده تر فیو بیشتر؟
 
سگ سخن جو
 
آره.
این ولی به چه معنی است
اگر به معنی سقوط فکری و اخلاقی سکنه جماران نیست
 
۶۵۸
سنگ سخنگو
 
من کم‌حرف نیستم حرفام بعد از اونجایی که میفهمم ازت خوشم میاد شروع میشه.
 
سگ سخن جو
 
حرف های محرمانه ات.
و گرنه حرف آدمیان ربطی به خوشامدشان از این و آن ندارد. 
وقتی حرف کسی مثلا جوشیدن آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیگراد باشد
حرفش به قانون فیزیکی ئی ربط دارد و نه به عشق و نفرتش به حریفی و یا حریفه ای 

۶۵۹
سنگ سخنگو
 
مثل ماهیِ توی تنگِ لب دریا.
 
سگ سخن جو
 
تصور و تصویر قابل تأملی است.
ماهی تنگ از امنیت بیشتری برخوردار است تا ماهی دریا
ولی از آزادی کمتر.
ظاهرا «آزادی» و امنیت تناسب معکوس با هم دارند.

۶۶۰
سنگ سخنگو
 
دندون تختم شکست
با این شرایط اقتصادی هرکی ازم پرسید چرا درستش نمیکنی؟
باید بگم چون چادری نیستم دندونی که باهاش چادر میگیرنو کشیدم
 
سگ سخن جو
 
زنده باد.
اما
  دندان  در رابطه با نان تشکیل یافته است
و
نه
در رابطه با اجامر جماران و چادر نکبت آنان
سعدی هم گفته:
هر آنکس که دندان دهد 
 نان دهد
و
نگفته
هر آنکس که چادر نهد
دندان دهد.
 

۶۶۱
سنگ سخنگو
 
من حاضرم پنج ساعت حرف بزنم ولی یه جمله ننویسم
 
سگ سخن جو
 
دلیلش چیست؟
 
دلیل اولش شاید این باشد
که
حرف مفت مالیات ندارد.
 
دلیل دومش شاید این باشد
که در مدارس جماران
 فوت و فن خواندن و نوشتن نیاموزند.
 
دلیل سومش شاید این باشد
که
هر نویسنده هر جمله
اولین خواننده جمله خویش است.
اگر 
حرف 
حرف باشد
 و نه وراجی (حرف مفت و توخالی)
نویسنده از نوشته اش لذت اصیل می برد
و
بیشتر و عمیقتر می اندیشد.
 
۶۶۲
سنگ سخنگو
 
کاش حداقل یکم شبیه حرفاتون بودین!! 
ظاهرو باطنتون خیلی فرق داره.
 
سگ سخن جو
 
ظاهر نمی تواند شبیه باطن باشد.
ظاهر فقط می تواند رد پایی (نشانه ناچیزی) از باطن داشته باشد.
رد پایی برای حرکت به سوی باطن و شناخت کم و بیش آن.
همین و بس.

۶۶۳
سنگ سخنگو
 
من با ذکر شعر «هرچیز که خار آید یک روز به کار آید»
هر آشغالی و جا دادم زیر تختم 
سرویس شدم تا تمیز شد
 
سگ سخن جو
 
 دور نیانداختن چیزها 
کار عاقلانه ای است.
جای نگهداشتن آنها
 اما پستوی خانه و یا زیر زمین
 است 
و 
نه 
زیر تخت خواب.

۶۶۴
سنگ سخنگو
 
بعد اینکه دیگه نرفتم سرکار خیلی وقت بود از بابام پول نمیخواستم امروز وقتی به دوستم گفتم پول ندارم نمیام بیرون بابام شنید ده دقیقه بعد گفت تو کیفت پول گذاشتم کارتمم گذاشتم جلو آینت دیگه نگو به کسی پول نداری! عوض همه چیزایی که ندارم،خدا یه بابا بهم داده قد همه ی اونا میارزه
 
سگ سخن جو
 
رابطه مادران و پدران با فرزندان
اصیلترین رابطه مبتنی بر مهر و محبت است.
کودکان
ولی به این حقیقت امر
دیر
خیلی دیر
پی می برند
یعنی زمانی که مادران و پدران را کفن و دفن کرده اند و خودشان مادر و پدر شده اند.
نوعی حنای پس از عروسی است که نسل به نسل دست به دست می شود

من تا میام بایکی صمیمی شم 
میگم گیریم بااینم صمیمی شدی 
خب که چی؟ 
و بعد دیگه صمیمی نمیشم
 
دوستی (و دشمنی)
بر خلاف آشنایی و عاشقی
نه در لحظه
بلکه در روند صورت می گیرد.
دوستی با تجمع تدریجی تجربه تشکیل می شود
و
تجربه
زادگاه شناخت است.
به همین دلیل قدمت دوستی
معیاری برای ارزیابی دوستی شده است

۶۶۵
سنگ سخنگو
 
Bild
 
سگ سخن جو
  
سیستم بسته و سیستم باز از مفاهیم فیزیکی اند:
ما
اصولا و اساسا
همه جا و همیشه
با
سیستم های باز
سر و کار داریم
 
سیستم باز
سیستمی است که با محیط پیرامونش داد و ستد انرژتیکی دارد.
یعنی 
در اشیای دور و بر خود تأثیر می گذارد و از آنها تأثیر می پذیرد.
 
سیستم بسته
سیستمی است که با محیط پیرامونش داد و ستد انرژتیکی ندارد.
مثلا
بمب
یک سیستم بسته است.
 
سیستم بسته تصور کردن جهان
نشانه نادانی است.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر