۱۳۹۹ آبان ۲۵, یکشنبه

درنگی در سخنی از شهاب الدین سهروردی (۳)

27042008333.jpg

  شهاب الدین سهروردی 

(۵۴۹ ـ ۵۸۷ ه. ق.) 

(۱۱۵۴ ـ ۱۱۹۱)

 عقل سرخ 

درنگی

 از 

ربابه نون
 

گفتم: 

 نشان ظلمات چیست؟ 

گفت:

  سیاهی 

 و تو خود در ظلماتی 

اما تو نمی دانی ،

 آن کس که این راه رود

 چون خود رادر تاریکی بیند 

بداند که پیش از آن هم در تاریکی بوده است 

و هرگز روشنایی به چشم ندیده.

 

سهروردی

در این گفت و گو،

دوئالیسم ظلمت و نور

را

که

از 

مانی پیامبر به میراث مانده، 

تحریف می کند.

 

سهروردی

ضمنا

رابطه رهرو با ظلمت

را

توضیح می دهد

 

۲

گفتم: 

 نشان ظلمات چیست؟ 

گفت:

  سیاهی 

سیاهی

نشانه ظلمت است.

خواننده و شنونده این گفت و گو 

بیشک

از خود می پرسد:

مگر بحث راجع به راه و رهرو نبود.

ظلمت چه ربطی به راه و رهرو دارد؟

 

گفتم:

 راه از کدام جانب است؟ 

گفت:

 از هر طرف که روی 

 اگر راه روی 

راه بری.

 

ظلمت هم به نجوی از انحاء به راه مربوط می شود.

چون

 ظلمت

به 

عدم تشخیص و تمیز راه از بیراهه و گمراه گشتن منجر می شود.

بنابرین

پیش شرط تمیز راه از بیراهه و رهروی و نیل به مقصد

بینایی

است

و

پیش شرط بینایی

نور و روشنایی

است.

یعنی غلبه بر ظلمت و سیاهی است.

 

۳

گفتم: 

 نشان ظلمات چیست؟ 

گفت:

  سیاهی 

 و تو خود در ظلماتی 

اما تو نمی دانی ،

 آن کس که این راه رود

 چون خود رادر تاریکی بیند 

بداند که پیش از آن هم در تاریکی بوده است 

و هرگز روشنایی به چشم ندیده.


اکنون

عینیت ظلمت هم بسان عینیت راه

نفی می شود:

رهرو

علیرغم سیطره ظلمت

راه می رود.

یعنی

روشنایی و بینایی به مثابه پیش شرط رهروی

انکار می شود.

رهرو علیرغم رهروی در ظلمات،

نمی داند که در ظلمات است.

چرا و به چه دلیل؟

 

۴

 آن کس که این راه رود

 چون خود رادر تاریکی بیند 

بداند که پیش از آن هم در تاریکی بوده است 

و هرگز روشنایی به چشم ندیده.

 

 به این دلیل که دیدن خویشتن در ظلمات بدان معنی است که او قبلا هم در ظلمات بوده است و هرگز در عمرش نور و روشنایی ندیده است.

دلیل قوی که سعدی جسته، به همین دلیل مش شهاب الدین سهروردی می گویند که مدعی نمایندگی خرد سرخ است.


اکنون

عینیت زمان 

به

مثابه مهم ترین مقوله فلسفی

هم

انکار می شود:

دیدن خویشتن در ظلمت

به

معنی

همیشه در ظلمت بودن و محرومیت مادام العمر از نور است.

مثلا

شب و روز

وجود ندارد

تا

رهرو

احیانا به دیدن راه در روز نایل آید.

معلوم نیست که این مزخرفات سهروردی را کسی به نقد کشیده است و یا همه از دم به نقل این مزخرفات بسنده کرده اند و هنر کرده اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر