۱۳۹۲ تیر ۷, جمعه

نئوهگلیانیسم (1)


پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان شین میم شین

·       نئوهگلیانیسم به جریانی از فلسفه بورژوائی اطلاق می شود که  اثرگذاری اصلی اش در اواخر دهه 20 و اوایل دهه 30 قرن بیستم بوده است.

·       نئوهگلیانیسم ـ به معنی محدود کلمه ـ میدان عملش محدود به آلمان بوده است.

1
مؤسسان نئوهگلیانیسم

·       مؤسسان متنفذ نئوهگلیانیسم به شرح زیر بوده اند:

1

 ویلهلم دیلتی (1833 ـ 1911)
فیلسوف، روانشناس، پداگوگ آلمانی
از فلاسفه متعلق به فلسفه حیات (اگزیستانسیالیسم آلمانی) 
او پدیده را نه بر بنیان قانونمندی های طبیعی، بلکه بر بنیان خودقانونمندی عالم روحی و روانی انسانی توضیح می داد.
او جزو مؤسسین علوم روحی محسوب می شود.
او ضمنا مؤسس متد هرمه نویتیک و روان شناسی فهمنده است.
او این متد را در آموزش جهان بینی بکار می بندد.
مؤلف آثار بیشمار


·       ویلهلم دیلتی، «تاریخ جوانی هگل» (1907)

2

 یولیوس ابینگهاوس (1885 ـ 1981)
فیلسوف آلمانی
از مؤسسان نئوهگلیانیسم

·       یولیوس ابینگهاوس، «ایدئالیسم نسبی و مطلق» (1910)

3

 ویلهلم ویندلباند (1848 ـ 1915)
فیلسوف، استاد دانشگاه آلمانی
نماینده نئوکانتیانیسم و فلسفه ارزش

·       ویندلباند، «نوسازی هگلیانیسم»، (1910)

2
نمایندگان اصلی نئوهگلیانیسم

·       نمایندگان آلمانی اصلی نئوهگلیانیسم به شرح زیر بوده اند:

1
·       لاسون

2
·       کرونر

3
·       گلوکنر

4
·       بیندر

5
·       لارنس

6
·       روزنسوایگ

7
·       فرایر

8
·       اشپرانگر

9
·       مارک

10
·       لیبرت
·        
·       نئوهگلیانیسم علاوه بر آلمان در کشورهای زیر نیز نفوذ داشت:

1

 بنه دتو کروسه (کروتسه) (1866 ـ 1952)
فیلسوف ایدئالیست، هومانیست، مورخ، سیاستمدار، مورخ هنری ایتالیائی
مؤلف اثار متعدد

·       ایتالیا
·       (کروسه، جنتیله)

2

·       هلند
·       (بولند، ویگرسما، هسینگ)

3
·       اندکی هم در فرانسه و انگلستان.

·       نئوهگلیانیسم از نئوکانتیانیسم توسعه می یابد.

·       مراجعه کنید به نئوکانتیانیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

1

·       گرایش اصلی نئوهگلیانیسم سودای احیای فلسفه هگل را برای تشکیل یک جهان بینی ایراسیونالیستی بر سر داشت.

·       مراجعه کنید به ایراسیونالیسم (خردستیزی) در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

2

·       گرایش اصلی نئوهگلیانیسم گشتاور انقلابی فلسفه هگل، یعنی اسلوب و یا متد دیالک تیکی را از بین می برد.

3

·       گرایش اصلی نئوهگلیانیسم پا فراتر گذاشتن انتقادی هگل از کانت را نفی و انکار می کرد.

4

·       گرایش اصلی نئوهگلیانیسم کلیات هگل را بطور ایراسیونالیستی در آثار اولیه او خلاصه می کرد:

5

·       گرایش اصلی نئوهگلیانیسم هگل را از سوئی به درجه «مکمل» کانت تنزل می داد.

6

·       و از سوی هگل را پانته ئیست عرفانی قلمداد و بالاخره نزدیک به فلسفه حیات و رومانتیک تلقی می کرد.

·       مراجعه کنید به فلسفه حیات، رومانتیک در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

7

·       گرایش اصلی نئوهگلیانیسم می خواست آموزش هگل را ـ قبل از همه ـ از تضاد و نفی دیالک تیکی ـ به مثابه هسته اصلی درک هگل از تئوری توسعه و پیشرفت اجتماعی ـ تهی کند.
      
·        مراجعه کنید به تئوری توسعه، پیشرفت در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر