۱۳۹۰ آذر ۱۸, جمعه

قصه های خانم گاف (29)

«عشق، عشق می آفریند! »
احمد شاملو
گاف سنگزاد

• حریفی از قول شاملو ادعا می کرد:
• «عشق، عشق می آفریند! »

• اندیشنده پس از شنیدن این ادعا به ابراز ادعای زیر مبادرت ورزید:

• «درک من از این ادعای شاملو این است که اگر نسبت به کسی و یا نسبت به گربه ای و سگی، عشق خود را بروز دهی و یا به اثبات رسانی، طرف مقابل هم متقابلا به تو عشق خواهد ورزید.

• معنی این کنش و واکنش، اما همان داد و ستد دیرآشنا ست:

• عشق می دهی (داد) و چیزی به نام عشق، به ازای آن دریافت می کنی (ستد):
• پس مانده غذایت را
به سگ می دهی (داد) و وفاداری اش را می ستانی.(ستد)

• فرض (محال) بکنیم که عاشق، صادق و بی توقع و بی ریا و بی چشمداشت است.

• اما عشق متقابل مورد نظر شاملو، در واقع نه عشق حقیقی، بلکه عشقی اگوئیستی و دروغین است:

• طرف مقابل می تواند خودپرست و یا اگوئیست باشد و با مشاهده خود به مثابه معشوق این و آن، خویشتن خویش را پرستیدنی تر بیابد، احساس حقانیت کند و برای تداوم عشق به عاشق ابراز عشق کند.

• این را می توان اگوئیسم و خودپرستی خالص بی غل و غش نامید، ولی هرگز نمی توان
عشق نامید.

• اما نفس تبلیغ این یاوه که «عشق، عشق می آفریند!»، خود به معنی تبلیغ ریا، سودجوئی، عوامفریبی و پراگماتیسم است تا حتی بقایای بی رمق بی ریائی و خلوص از عشق کذائی زدوده شود و انسان های تشنه و گرسنه عشق، به طمع عشق متقابل، به هر کس و ناکس عشق بورزند!

• مراجعه کنید به پراگماتیسم، ادعا، اگوئیسم در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• کومارس مژده (Kumars Mojdeh) در واکنش به اندیشه اندیشنده نوشت:

• «اساس تحلیل غلط شما از شخصیت شاملو، این ابرمرد انقلابی تاریخ معاصر شعر ایران، در این نهفته است که شمابه جای انسان ها در کادر حیوانات به دنبال عکس العمل طبیعی رفتارهای انسانی هستید و ظاهرا درک صحیحی از واژه اپورتونیسم و پراگماتیسم ندارید.
• در غیر این صورت به جای یاوه های کاندید مورد نظرتان یعنی شهریار و امثالهم، شاهکارهای این انقلابی معاصر را یاوه اطلاق نمی کردی.

• چنانکه اگر در بین افراد عامی و بی سواد، «عشق عشق می افریند» را به نظر خواهی بگذارید، جوابی جز جواب آن انقلابی کبیر نخواهید یافت.
• مهم این است که آن عینک مخصوص را اول از برابر دیدگان تان خارج نمایید و بعد خارج از هر گونه تأثیرپذیری دگماتیستی به حقایق بهتر نظر کنید.
• با پوزش

• اندیشنده خوشحال از اینکه نظرش را صاحب نظری خوانده و مورد تأمل قرار داده، در واکنش به نظر صاحب نظر نوشت:
• « با سلام بر مژده محترم
• ما اما دیری است که خود را جزو «افراد عامی و بی سواد» محسوب نمی داریم.

• از این رو، به ابربشرهای فاشیست ها از نیچه تا هیتلر و پیروان شان، تره خرد نمی کنیم.

• ما توده های مولد و زحمتکش و به قول معروف «بی همه چیز» را سازنده تاریخ می دانیم و می ستاییم.
• اگر شما تفسیر دیگری، غیر از تفسیر «افراد عامی و بی سواد» از این ادعای ابرمرد تان دارید، از شنیدنش بدمان نمی آید.
• ولی از خوانده شدن نظرمان از جانب جنابعالی شاد شدیم.

پایان
ویرایش از تارنمای دایرة المعارف روشنگری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر