۱۴۰۴ تیر ۹, دوشنبه

گشتی در گلشن راز (اثری از شیخ محمود شبستری) (۳)

عکس جلد کتاب گلشن راز   

شیخ محمود شبستری

( ۶۸۷ ق ـ )

گلشن راز 

گشتی

از

شین میم شین

عدم موجود گردد، این محال است

وجود از روی هستیِ لایزال است

نه آن این گردد و نه این شود آن

همه اَشکال گردد بر تو آسان

معنی تحت اللفظی:

تبدیل نیستی به هستی

امکان ناپذیر است.

نه نیستی می تواند به هستی استحاله یابد

و

نه هستی می تواند به نیستی مبدل شود.

جواب یقین آمیز به سؤال تو همین است.

محتوای این دو بیت شیخ شبستر،

 فی نفسه 

ستایش انگیز است.

موضع عرفانی شیخ شبستر، 

در تحلیل نهایی

موضعی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی (مارکسیستی) است.

۱

عدم موجود گردد، این محال است

وجود از روی هستیِ لایزال است

شیخ شبستر، 
 در این بیت شعر

دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور)

را

به صورت دوئالیسم موجود و عدم بسط و تعمیم می دهد

و

ماده (وجود) را لایزال می داند.

البته منظور شیخ شبستر از وجود، نه ماده (وجود)، بلکه حق تعالی است.

به زبان هگل، 

روح مطلق و یا ایده مطلق و یا خدا ست.

 

به همین دلیل 

شیخ شبستر میان وجود و هستی تفاوت می گذارد:

 وجود از روی هستی لایزال است.

 

منظور شیخ شبستر از هستی 

دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) است.

فرم های مختلف حرکت ماده است.

یعنی

طبیعت و جامعه و تفکر است.


۲

نه آن این گردد و نه این شود آن

همه اَشکال گردد بر تو آسان

شیخ شبستر  

تبدیل عدم به موجود (نیستی به هستی) 

را 

و

تبدیل هستی به نیستی

را

محال می داند.

 

این موضع نظری شیخ شبستر، موضعی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی (مارکسیستی) است:

ماده (وجود) ازلی و ابدی است.

یعنی

خلق ناپذیر و فنا ناپذیر است.

ماده (وجود)

فقط فرم عوض می کند، ولی از بین نمی رود. 

اکنون

معلوم می شود که موجود گشتن به معنی تحول فرمال و صوری ماده و یا وجود است.


ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر