۱۴۰۴ تیر ۱۶, دوشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (سوره الأنعام ) (۴۲۸)

  

 ویرایش و تحلیل

از

فریدون ابراهیمی

﴿وَزَكَرِيَّا وَيَحْيَىٰ وَعِيسَىٰ وَإِلْيَاسَ ۖ كُلٌّ مِّنَ الصَّالِحِينَ﴾
[ الأنعام: ۸۵]

و زكريا و يحيى و عيسى و الياس، كه همه از صالحان بودند.

 

﴿وَإِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَيُونُسَ وَلُوطًا ۚ وَكُلًّا فَضَّلْنَا عَلَى الْعَالَمِينَ﴾
[ الأنعام: ۸۶]

و اسماعيل و اليسع و يونس و لوط، كه همه را بر جهانيان برترى نهاديم.

 

﴿وَمِنْ آبَائِهِمْ وَذُرِّيَّاتِهِمْ وَإِخْوَانِهِمْ ۖ وَاجْتَبَيْنَاهُمْ وَهَدَيْنَاهُمْ إِلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ﴾
[ الأنعام: ۸۷]

و از پدرانشان و فرزندانشان و برادرانشان بعضى را هدايت كرديم، و ايشان را برگزيديم و به راه راست راه نموديم.

﴿ذَٰلِكَ هُدَى اللَّهِ يَهْدِي بِهِ مَن يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ ۚ وَلَوْ أَشْرَكُوا لَحَبِطَ عَنْهُم مَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ﴾
[ الأنعام: ۸۸]

اين است هدايت خدا. 

هر كه را از بندگانش خواهد بدان هدايت مى‌كند و اگر شرك آورده بودند اعمالى كه انجام داده بودند نابود مى‌گرديد.

کریم 

در این آیات،

همان ادعای خود در آیه قبلی را پی می گیرد.

همه نخبگان و نور دیدگان و صالحان 

نسل اندر نسل

به اراده الهی هدایت شده اند.

کسی از اینهمه نخبه و نور دیده و صالح

توان خود اندیشی و کند و کاو و شناخت خیر از شر و «هر» از «بر»  را نداشته است.

حتی

خر تر از هر خری بوده است.

اگر احیانا استنائی از این حضرات بوده است، آنهم به خواست خدا بوده است.

بشریت

حتی

برگزیده ترین ابنای بشر

اوبژکت شناخت اند و نه سوبژکت شناخت.

نتیجه معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) نهایی

این می شود

که

شعور و شناخت

در اختیار خدا و در انحصار خدا ست

و

ابنای بشر به اندازه ای شعور دارند که خدا بخواهد و در اختیارشان بگذارد.

مدافع و مبلغ بی بدیل این خرافه معرفتی ـ نظری

حافظ شیرازی

 است.

در تئوری شناخت حافظ،

همه چیز هستی در کلاف در هم پیچیده ابهام قرار دارد.

بشریت 

خرتر از هر خری است.

در نتیجه ول معطل است.

همه کاره در همه زمینه ها خدا ست.

بشریت

باید به بردگی مطلق تن در دهد و خفه خون بگیرد و دم نزند.


گر رنج پیش‌آید و گر راحت ای حکیم

نسبت مَکُن به غیر که این‌ها خدا کند

در کارخانه‌ای که رَهِ عقل و فضل نیست

فهمِ ضعیفْ رایْ فضولی چرا کند؟

معنی تحت اللفظی:

ای حکیم

چه رنج به نصیب ببری و چه  گنج،

به اراده الهی صورت  می گیرد و نه به خواست و میل و هوس این  وآن.

درکارخانه ای که درش به روی عقل و علم بسته است،

فضولی فهم ناچیز بشری بیهوده است.

 

این استموضع معرفتی ـ نظری ارتجاعی حافظ

که

صدها بار خرافی تر و ارتجاعی تر از موضع معرفتی ـ نظری سعدی است.

سعدی

البته

قادر بشریت را به شناخت ظواهر امور می داند:

چه دانند مردم که در خانه کیست

نویسنده داند که در نامه چیست

صورت حال عارفان دلق است

این قدر بس چو روی در خلق است

 معنی تحت اللفظی:

ابنای بشر فقط قادر به شناخت ظاهر خانه اند و نه سکنه خانه.

به همان سان که از محتوای هر نامه فقط نویسنده نامه خبر دارد.

ظاهر درویش را فقط می توان شناخت و نه باطنش را.

این موضع معرفتی ـ نظری سعدی 

را

 امانوئل کانت هم داشته است

که

به فنومنالیسم (پدیده شناسی، نمود شناسی، ظواهر امور شناسی) معروف است.
موضع معرفتی ـ نظری

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر