۱۴۰۴ تیر ۱۴, شنبه

درنگی درمفهوم فقهی ـ «فلسفی» تکوین (۷)

     

فلسفه مَشّاء یا مکتب مشاء 

مکتبی از فلسفه است که از آموزه‌های ارسطو الهام می‌گیرد.

ویکی پیدیا

 

درنگی

از

شین میم شین

 

تام و ناقص

در تقسیم دیگری 

معلول را مقسم قرار داده‌اند و آن را به تام ، در برابر مبدَع، و ناقص مکتفی و ناقص غیرمکتفی، در برابر محدَث و مکوَّن تقسیم کرده‌اند.

از اقسام ایجاد معلول به صورتهای «شیء لامن شیء» (از لیس به ایس)، «شیء من لاشیء»، و سرانجام «شیء من شیء» (ماده) نیز تعبیر شده است

به سخنی دیگر، صدور معلول اگر تنها از جهت فاعلیت فاعل و بدون مشارکتِ قابل باشد،

 ابداع است و اگر با مشارکتِ قابل باشد، تکوین

 این ادعا را نخست تجزیه و سپس تحلیل می کنیم:


۱

تام و ناقص

 دوئالیسم و یا دیالک تیک تام و ناقص، 

فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک تمام و ناتمام است.

  تمام و ناتمام 

اما

نسبی اند  و نه مطلق.

اگر تیز بنگریم، نه چیزی ناتمام مطلق است و نه چیزی تمام مطلق.


برای درک و توضیح این دیالک تیک باید دیالک تیک جزء و کل را در نظر داشت.

جزء

جزو چیزهای ناتمام است.

اتمام هر جزئی 

فقط به شرط ترکیب با اجزاء دیگر و تشکیل کل میسر و ممکن می گردد.


نکته باریکتر از مو اینجا ست که جزء به تنهایی وجود ندارد.

هیچ چیز به تنهایی وجود ندارد.

جزء

فقط و فقط

در دیالک تیک جزء و کل وجود دارد و می تواند وجود داشته باشد.

هر جزئی مجزا از کل مربوطه،

کلی تلقی می شود که خود از اجزاء بیشماری تشکیل یافته است.

مثال:

درخت

در

دیالک تیک درخت و جنگل

جزئی از کلی است.

اگر درخت از جنگل مجزا شود، 

فی الفور

به کلی استحاله می یابد که از اجزاء بیشمار تشکیل یافته است.

مثلا

از ریشه و تنه و شاخه و ساقه و برگ و بار تشکیل یافته است.

به همین دلیل

با مفاهیم تام و ناقص نمی توان به درک و توضیح چیزی نایل آمد و از عهده گشودن گرهی برآمد.

 

فقط می توان روده درازی و اتلاف وقت کرد.

 

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر