۱۴۰۲ اسفند ۳, پنجشنبه

فرهنگ مفاهیم فلسفی (ت) تئوری همگرایی (۲)

Konvergenztheorie

پروفسور  دکتر هانس شولتسه

برگردان

شین میم شین

 

شاخص های جامعه «جدید»

در عرصه ایده ئولوژیکی و سیاسی

از دید تئوری همگرایی

 

۱

·    شاخص های این «جامعه جدید» از دید تئوری همگرایی در عرصه ایده ئولوژیکی و سیاسی به شرح زیرند:

 

الف

·    ایده ئولوژی زدائی آن

·    (منظور جایگزین ساختن ایده ئولوژی سوسیالیستی با ایده ئولوژی بورژوائی است)

 

ب

·    لیبرالیزه کردن آن

·    (منظور جایگزین ساختن دموکراسی سوسیالیستی با دموکراسی بورژوائی است).

 

۲

·    بدین طریق، محتوای اصلی تئوری همگرائی عبارت است از پیشگوئی این مطلب که به دنبال انقلاب علمی ـ فنی، سرمایه داری خطوط سیستم ساز خود را در آینده حفظ می کند و سوسیالیسم برعکس، خطوط سیستم ساز خود (یعنی قدرت سیاسی زحمتکشان، مالکیت سوسیالیستی بر وسایل تولید و سیستم برنامه ریزی علمی سوسیالیستی) را از دست می دهد.

 

۳

·    این «پیشگوئی» پرده فریب ترمینولوژیکی را از چهره مفهوم «همگرائی» بر می دارد.

 

۴

·    برای اثبات صحت این «پیشگوئی» و ادعای نهفته در آن مبنی بر این که سیستم فرتوت سرمایه داری می تواند با ضروریات انقلاب علمی ـ فنی دمساز شود، ولی سیستم سوسیالیستی برعکس، باید به سیستم سرمایه داری برگشت کند، نمایندگان تئوری همگرائی به پدیده های جدید معینی در هر دو سیستم اجتماعی اشاره می کنند، بی آنکه محتوای طبقاتی خاص این پدیده ها و فونکسیون خاص آنها را در چارچوب سیستم های اجتماعی مختلف در نظر بگیرند و به درستی منعکس سازند.  

 

۵

·    بدین طریق سیستم اقتصادی جدید مبتنی بر برنامه ریزی و هدایت در دولت های سوسیالیستی، که استقلال و احساس مسئولیت کارخانه ها را بالا می برد و برنامه ریزی مرکزی را به حل مسائل اصلی مربوط به توسعه اقتصاد ملی محدود می سازد و کیفیت برنامه ریزی را به طور کلی بهبود می بخشد، به مثابه «تخریب برنامه ریزی» و «گذار به سیستم بازار سرمایه داری» و غیره تفسیر می شود و این نتیجه غلط گرفته می شود که نقش اقتصادی دولت سوسیالیستی به نفع شکوفائی روابط بازاری خودپو کاهش می یابد.

 

۶

·    از سوی دیگر برعکس، ادعا می شود که دولت های سرمایه داری انحصاری قادرند به ضرورت برنامه ریزی اقتصاد ملی که از جامعتی گشتن روند تولید ناشی می شود، جامه عمل بپوشانند.

 

۷

·    در این میان کلیه فاکت هائی که بر نادرستی این ادعا دلالت دارند، نادیده گرفته می شوند:

 

·    مثلا این حقیقت امر که  بخش اعظم وسایل تولید در مالکیت انحصاری ـ خصوصی سرمایه داری می ماند و لذا نقش اقتصادی دولت های سرمایه داری انحصاری فقط به حلاجی توصیه ها و رهنمودهای نخبگان صاحب نظر محدود می شود و «برنامه ریزی» مورد نظر، اگر خود تحت شرایط سرمایه داری قابل اجرا باشد، قادر به جلوگیری از تعویض رشد و بحران و تأمین اشتغال کامل برای مردم نخواهد بود و امثالهم.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر