ویرایش و تحلیل
از
فریدون ابراهیمی
﴿يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَن يَشَاءُ ۚ وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ
أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا ۗ وَمَا يَذَّكَّرُ إِلَّا أُولُو الْأَلْبَابِ﴾
[ البقرة: ۲۶۹]
خداوند
به هر كه خواهد حكمت عطا كند.
و
به هر كه حكمت عطا شده
نيكى فراوان داده شده.
و
جز خردمندان پند نپذيرند.
کریم در این آیه،
برای حکمت (فلسفه) منشاء الهی قائل می شود.
۱
خداوند
به هر كه خواهد حكمت عطا كند.
الله
نه فقط رزاق است و روزی مقرره هر موجودی را تعیین کرده است،
بلکه ضمنا حکمت بخش است.
البته
نه به همه، بلکه به هر کس که دلش خواسته است.
این بدان معنی است که حکمت، نه اکتسابی، بلکه اتخاذی است.
یکی از دلایل فکری و فرهنگی پاسیویته (انفعال) چشمگیر مسلمانان
در همین آیات است.
نتیجه ای که هر مسلمانی از این ایه می گیرد، این خواهد بود که حکمت جستنی و یافتنی نیست.
حکمت
مثل سلطنت
موهبتی الهی است.
موهبت سلطنت به سلاطین داده می شود
و
موهبت حکمت به حکیمان و فلاسفه.
این هنوز چیزی نیست.
۲
و
به هر كه حكمت عطا شده
نيكى فراوان داده شده.
الله
به هر کس حکمت دهد، مزید بر حکمت، خیر و نیکی فراوان هم دهد.
کریم
خیلی دور اندیش است.
کریم
می داند که حکمت مایه ژرف اندیشی می شود و حکیم خر نمی شود.
به همین دلیل خیر ناشی از حکمت را هم از خود حکمت و حکیم می گیرد و به الله نسبت می دهد.
بدین طریق
الله
هم حکمت بخش می شود و هم خیربخش.
۳
و
جز خردمندان پند نپذيرند.
منظور؟
خردمند
پند دهنده است و نه پند پذیرنده.
خردمند
خرد دارد که داشتنش هر کسی را از پند این و آن بی نیاز می سازد.
احتمالا
منظور کریم این است که الله علاوه بر حکمت و خیر و مخلفات، اندرز هم می دهد.
اندرز الهی
را
اما
فقط خردمندان می پذیرند و نه خران.
کریم
در شعبده بازی معرکه است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر