۱۴۰۲ بهمن ۵, پنجشنبه

قرآن کریم از دیدی دیگر (۱۶۵)

       

ویرایش و تحلیل

 از

فریدون ابراهیمی

﴿لَا إِكْرَاهَ فِي الدِّينِ ۖ قَد تَّبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَيِّ ۚ فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ لَا انفِصَامَ لَهَا ۗ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ﴾
[ البقرة: ۲۵۶]

در دين هيچ اجبارى نيست.

 هدايت از گمراهى مشخص شده است.

 پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد،

 به چنان رشته استوارى چنگ زده كه گسستنش نباشد. 

خدا شنوا و داناست.

کریم 

در این آیه،

دیالک تیک الله و طاغوت 

را

تشریح می کند:


۱

در دين هيچ اجبارى نيست.

این ادعای کریم،

در تحلیل نهایی

درست است.

دین 

ایده ئولوژی است

و

ایده ئولوژی

چیزی طبقاتی است.

اعضای جامعه

ایده ئولوژی

را

با شیر مادر اندر می کنند و با کفن و دفن بدر می کنند.

یعنی

دست خودشان نیست.

هر کس بسته به خاستگاه و پایگاه طبقاتی اش،

ایده ئولوژی خاص خود را دارد.

به همین دلیل 

دین را نمی توان به کسی تحمیل کرد.

مسلمان انتزاعی وجود ندارد.

هیچ چیز انتزاعی در عالم واقع وجود ندارد.

مسلمان مشخص وجود دارد و میان مسلمین فرق و تفاوت و تضاد طبقاتی و نتیجتا ایده ئولوژیکی عظیمی وجود دارد.

آب دهقان مسلمان با آب ارباب مسلمان نمی تواند از جوی واحدی بگذرد.

ایراد عینی و عملی این ادعای کریم این است 

که اگر در دین اجباری نیست، 

پس غزوات برای چه بوده اند؟ 

 پس برای چه

حضرت علی در شب واحدی ۱۰۰۰ گرد گردنفراز را که تن به قبول اسلام نداده اند، گردن زده است؟

البته

منظور کریم از دین 

هم

 نه دین،

 نه ایده ئولوژی،

بلکه مناسبات تولیدی برده داری است.

گردنفرازان هم تن به بردگی نداده اند و گرنه گفتن مکانیکی لا اله الا الله، کاری نبوده است.

۲

 هدايت از گمراهى مشخص شده است.

معنی تحت اللفظی این بخش از آیه کریم،

مرزبندی بین حقیقت و باطل است.

کریم

دیالک تیک حقیقت و باطل 

را

به شکل دوئالیسم هدایت و ضلالت (رستگاری و گمراهی) بسط و تعمیم می دهد.

 

۳

 پس هر كس كه به طاغوت كفر ورزد و به خداى ايمان آورد،

 به چنان رشته استوارى چنگ زده كه گسستنش نباشد.

در قاموس کریم،

پذیرش اسلام به معنی رستگاری و رد آن به معنی گمراهی است.

کریم

اکنون

دیالک تیک تهدید و تطمیع (بیم و امید) 

را

به خدمت می گیرد:

ایمان آوردن به الله  به معنی چنگ زدن به حبل المتین است.

حبل المتین ریسمانی ناگسستنی است.

حبل المتین 

اما

یاوه نیست.

شعور مذهبی و ایمان به الله

به نیرویی در روح و روان مؤمنین مبدل می شود.

بنا بر این،

جبل المتین 

چیزی پسیکولوژیکی است.

 

۳

خدا شنوا و دانا ست.

اما شنوایی و دانایی خدا

چه ربطی به ایمان و کفر دارد؟

قطب تهدید (بیم) دیالک تیک تهدید و تطمیع (بیم و امید) در این جمله آخر این آیه کریم است:

ایمان به خدا باید قلبی و اصیل باشد و نه الکی و قلابی.

در غیر این صورت، خدا متوجه قضیه می شود و حبل المتین از بین می رود.

 

ادامه دارد.

ی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر