۱۴۰۲ دی ۲۴, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۵۴)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیست . یکم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۶)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

سعدی اندر کف جلاد غمت می گوید:

«بنده ام،

 بنده،

به کشتن ده و مفروش مرا.»

معنی تحت اللفظی:

سعدی در بند غم تو التماس می کند:

من بنده تو هستم.

ترجیح می دهم که مرا بکشی، ولی نفروشی.

 

سعدی

در این بیت شعر،

 دیالک تیک عشق

 را

 به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و توده و دیالک تیک بنده دار و بنده بسط و تعمیم می دهد و از جلاد غم دوست می خواهد که او را بکشد و به ارباب دیگر نفروشد.

 

این حداعلای سرسپردگی و نوکرمآبی است.

 

تأثیر منفی ویرانگر و پایدار این شیوه تربیتی را ما حتی در شیوه زندگی، عمل و اندیشه شعرای هوادار توده مولد و زحمتکش باز می یابیم و احساس شرم می کنیم.

 

برای از بین بردن این شیوه تفکر

به

روشنگری بنیادی و خستگی ناپذیر

 نیاز خواهد بود.

 

حافظ

در این زمینه

 سنت ارتجاعی سعدی را موبه مو ادامه می دهد و همانند او تأثیر منفی پایداری بر شعور مردم جامعه عقب مانده ایران و دیگر کشورهای فارسی زبان باقی می گذارد:

 

حافظ

رقیبم سرزنش ها کرد، که از این باب، رخ بر تاب

چه افتاد این سر ما را، که خاک در نمی ارزد؟

معنی تحت اللفظی:

رقیبم توصیه کرد که از در دوست روی برتابم.

مگر سر ما ارزش مالیده دشن به خاک در دوست را ندارد؟

 

من از جان بنده سلطان اویسم

اگرچه یادش از چاکر نباشد.

معنی تحت اللفظی:

من از اعماق دل بنده سلطان اویسم.

اگرچه او از چاکرش یاد نمی کند.

 

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن

که خواجه خود روش بنده پروری داند.

معنی تحت اللفظی:

تو مثل گدایان برای خدمت دستمزد تعیین نکن.

برده دار فوت و فن برده داری را می داند.

 

ز مهربانی جانان طمع مبر حافظ

که نقش جور و نشان ستم نخواهد ماند.

 معنی تحت اللفظی:

حافظ، به محبت جانان امیدوار باش.

دیر یا زود جور و ستم یار پایان می یابد.

 

در همه این ابیات خواجه شیراز

دیالک تیک عشق

به صورت دوئالیسم ارباب و بنده بسط و تعمیم می یابند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر