۱۳۹۹ آذر ۲۴, دوشنبه

کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی (۲۲۷)

 اشعار فروغ فرخزاد

میم حجری

۱۹۹۳
سنگ سخنگو
 
رابطه پایدار رابطه‌ایه که پسر عاشق‌تر باشه و دختر حشری‌تر
 
سگ سخن جو
 
این نظر تو معیوب است
پسر عاشق
معشوق لازم دارد و نه عیاش
پسر در این رابطه به درجه ج. نر تنزل می یابد و دختر به درجه عیاش ماده
و
عشق به نفرت تبدیل می شود
عشق
مبتنی بر دیالک تیک نیاز و راز و ناز است
اگر دختر حشری باشد
ناز و راز نابود می شوند و پسر نمی تواند حتی جفتگیری کند


۱۹۹۴
سنگ سخنگو
 
نه چسناله دارم نه عاشقانه. خاموشم. 
منو همینجوری دوسم داشته باشین
 
سگ سخن جو
 
اولا
مگر چسناله و عاشقانه ملاک و معیار و مجوزی برای دوست داشتن کسی است؟
ثانیا
دوست داشته شدن به طور کلی به چه دردت می خورد؟
چه رسد به دوست داشته شدن کشکی، الکی، خرکی (همینجوری)
سعادت اصیل در بی نیازی است
مینا
و
نه در نیازمندی
 

۱۹۹۵
سنگ سخنگو
 
اره بابای من راننده تاکسیه
 اینو با افتخار میگم
 چون صبحایی که دیر میشد منو میرسوند مدرسه در کنارش وقتی یکی دیگه رو هم سوار میکرد ک دانش اموز بود ازش کرایه نمیگرفت از افراد مسن پول نمیگرفت به سربازا میگفت برو خسته نباشی مهمون من وقتیم که ازش میپرسیدم چرا، میگفت همه چی پول نیست
 
سگ سخن جو
 
عجب دلایلی پسر بر فخرش بر شغل پدر دارد.
اگر تو را و این و آن را به رایگان نبرده بود
شرم انگیز بود؟
تو از پدرت حاتم طایی می سازی تا بر او الکی فخر بفروشی.
سعدی ۷۰۰ سال قبل مترقی تر از تو بود:
 
حاتم طایی خارکنی را می بیند ومی پرسد:
چرا به خوان حاتم نمی روی ت اسیر دل به رایگان بخوری؟
خارکن جواب می دهد:
هر که نان از عمل خویش خورد
منت حاتم طائی نبرد
 
در ط. جماران
کسی
اصلا 
سعدی را کسی می شناسد؟
 

۱۹۹۶
سنگ سخنگو
 
هیچ دلیلی برای اینکه ازت بدم بیاد ندارم ولی اگه یه تفنگ و دوتا تیر داشته باشم جفتشو تو مغزت خالی میکنم
 
سگ سخن جو
 
سکنه جنقوری جماران
از بالا تا پایین
همه
همین جورند.
اگر جماران امریکا شود
یعنی خرید و فروش اسلحه آزاد شود،
نور علی نور می شود.
خمینی گفت:
حزب توده هیچ توطئه ای بر ضد جنقوری جماران ندارد.
یعنی دلیلی بر قلع و قمعش وجود ندارد.
ولی تازیانه و تفنگ و فشنگ داشتند و بر مغزشان خالی کردند
 
۱۹۹۷
سنگ سخنگو
 
اگه فمنیست ها نمیریزن سرم باید بگم که: سربازی یعنی اگه وظیفتو انجام بدی، میبندنت به صندلی و تا میخوری میزننت... و اگه وظیفتو انجام ندی کسر از مرخصی، بازداشت و اضافه خدمت میخوری
 
سگ سخن جو
 
فمینیست
نه
فمنیست.

فمینیسم
جنبش انقلابی مادران و زنان جماران و جهان است
خدمت سربازی و سرباری نران و سران جماران
ربطی به فمینیسم ندارد.
 
۱۹۹۸
سنگ سخنگو
 
بچه داشتن خیلی سخته و من هم کم حوصله اما ایران آزاد به فرزندان وطن پرست نیاز داره، دلم میسوزه وقتی میبینم هرچی بسیجی و سپاهی کلی بچه دارند ولی آدم حسابی های ایران بچه ای ندارند. البته که به عقاید و سلیقه شما هم احترام میگذارم
 
سگ سخن جو
 
مگه شازده آدم حسابی نیست که کلی بچه دارد؟
مگه فرمایشات شازده را گوش نمی دهی که به سپاه و بسیج چراغ سبز می زند و برگ امان می دهد؟
تو چه سطل ننه ات طلبی هستی که سطلت خالی است؟
 
تو اگر وطن را تعریف کردی ما برایت صد صلوات بلند می فرستیم.
اگر ممدرضا شاه وطن پرست بود
دهها میلیارد دلار از ثروت مردم را به بانک های خارجی منتقل نمی کرد تا شازده در لاس وی گاس به قمار بزند
 
۱۹۹۹
سنگ سخنگو
 
سگم اگه تا دو ماه دیگه حداقل به ۴۰ درصد اندام ایده آلم نرسیده باشم
 
سگ سخن جو
 
هی ماتیلده
سگ که فحش واژه نیست.
سگ از ۴۰۰ هزار سال تا کنون
همراه و همدم بشر بوده.
ما تا همین چند سال قبل خر بودیم
از خریت مرده ایم و سگ گشته ایم.
نوشته های ما
پارس های ما به زبان پارسی اند
 
۲۰۰۰
سنگ سخنگو
 
میدونی چرا مجازی گهه؟ چون تا خودم نگم نمیفهمی چن ساعت گریه کردم تا خودم نگم نمیفهمی ازم دزدی شده تا خودم نگم نمیفهمی تو کوچه خیابون چی بهم گذشته تا خودم نگم نمیفهمی چجوری دارم زندگی میکنم
 
سگ سخن جو
 
تو را سخن از حقیقی است و نه از مجازی.
تو را سخن از خیابان و خانه و گریه و زندگی است
و
نه از مجازی.
ضمنا مجازی اصلا مجازی نیست.
حقیقی است.
 
۲۰۰۱
سنگ سخنگو
 

ما به روی دوستان از بوستان آسوده‌ایم

گر بهار آید وگر باد خزان آسوده‌ایم

سروبالایی که مقصود است اگر حاصل شود

سرو اگر هرگز نباشد در جهان آسوده‌ایم

گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روند

ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ایم

هر چه در دنیا و عقبی راحت و آسایش است

گر تو با ما خوش درآیی ما از آن آسوده‌ایم

برق نوروزی گر آتش می‌زند در شاخسار

ور گل افشان می‌کند در بوستان آسوده‌ایم

باغبان را گو اگر در گلستان آلاله‌ایست

دیگری را ده که ما با دلستان آسوده‌ایم

گر سیاست می‌کند سلطان و قاضی حاکمند

ور ملامت می‌کند پیر و جوان آسوده‌ایم

موج اگر کشتی برآرد تا به اوج آفتاب

یا به قعر اندر برد ما بر کران آسوده‌ایم

رنج‌ها بردیم و آسایش نبود اندر جهان

ترک آسایش گرفتیم این زمان آسوده‌ایم

سعدیا سرمایه‌داران از خلل ترسند و ما

گر بر آید بانگ دزد از کاروان آسوده‌ایم

 

گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روند

ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ایم

 

سگ سخن جو

 

حداقل بیت شعر شیخ را ذکر کن تا خواننده مستفیض شود
گر به صحرا دیگران از بهر عشرت می‌روند
ما به خلوت با تو ای آرام جان آسوده‌ایم
اگر خلایق برای خوشی به دشت می روند
ما برای خوشی به خلوت می رویم
سعدی
فکری را برتر از مادی
اجتماعی را برتر از طبیعی
قلمداد می کند.
ایرادش کجاست؟

۲۰۰۲
سنگ سخنگو
 
همه منو ایگنور کردن
 
سگ سخن جو
 
سکنه جماران
منفعل اند و نه فعال.
پاسیوند و نه اکتیو.
ضمنا انتظار دارند که همه به فکر انها باشند.
خودشان زحمت خواندن اندیشه ای را حتی به خود نمی دهند تا احیانا هماندیشی میسر شود
ما برای شما بیش از ۲۰ هزار مطلب ترجمه و تألیف و منتشر کرده ایم
ایگنورانت کیست؟
 
۲۰۰۳
سنگ سخنگو

چجوری مامانمو راضی کنم اجازه بده بابام برام سگ بگیره؟

  

سگ سخن جو

 

تو سگ می خواهی؟
چرا زودتر نگفتی؟
لازم نیست بابات برات سگ بگیره.
ما سگیم
از سر تا پا
نظر به زیر پا کن
و
یکی از ماها را انتخاب کن.
 
۲۰۰۴
سنگ سخنگو

تو بیو بنویسم متعهد به محمد جواد یا زوده؟
 
سگ سخن جو
 
یا باید خودت پیشاپیش مسلح شوی و یا او را پیشاپیش خلع سلاح کنی
تا از مهلکه جان سالم بدر ببری
راستی نجفی کجا ست؟
 
۲۰۰۵
سنگ سخنگو
 
هر آن کسی که در این حلقه نیست زنده به عشق
بر او نمُرده به فتوای من نماز کنید
 
سگ سخن جو
  
به خواجه بگو:
زنده آنانند که می رزمند
و
نه
آنان که می بزمند.

۲۰۰۶
سنگ سخنگو
 
افکار ژولیده ام با هیچ شانه ای آراسته نمیشود مگر با سرانگشتان مهربان،خاطراتت
 
سگ سخن جو
 
هی لیلی
فکر چیست؟
مثالی بزن.
یکی از افکارت را بنویس.
سکنه جنقوری جماران
همه در بند بند تنبانند.
اندیشه
در این ط.
کیمیا تر ازکیمیا ست.
۹۹ در صد واژه های این جماعت
با کاف شروع می شوند
 
۲۰۰۷
سنگ سخنگو
  
برادرم داره لباس پرو میکنه، فروشنده میگه باز از خانوم بپرسید نظر ایشونم مهمه برگشته میگه خانمی که باید نظر بده ایشون نیست
حالا نمیگفتی نمیشد
 
سگ سخن جو
 
۱
حرف های بنی آدم را جدی نباید گرفت
آنها به همانسان حرف می زنند که آه میکشند و عطسه میکنند
یعنی
عقل ناظر بر حرفهایشان و ناظم حرفهای نیست
فرد با سلطه بر حرف هایش
آدم می شود
 
۲
شکر کن که برادرت نظرش را از تو پنهان نداشته است
تا هم خود را در آینه او ببینی و هم او را در اینه خود
 
۲۰۰۸
سنگ سخنگو
 
سیگار پشت سیگار
 
سگ سخن جو
   
زنان به ویژه نباید لب به سیگار بزنند.
دختر همسایه ما
سرطان سینه گرفت و علیرغم بریدن سینه هایش
جان از مهلکه به در نبرد و اعضای خانواده اش و ما را به عزا نشاند.
مگر قحظ تریاک و هروئین است در ط. جماران که سیگار کشیده می شود؟
 
۲۰۰۹
سنگ سخنگو
 
میخوام یه چیزی بنویسم واستون نمیدونم چی
 
سگ سخن جو
 
آره.
همه همین طورند.
از جماران تا جنوب شهر.
نمی دانند چه می کنند و چه می گویند.
ولی هرچه دل شان خواست
می کنند و می گویند.
خواندن
در 
ط. 
ننگ است.
فقط باید گفت.
 
۲۰۱۰
سنگ سخنگو
 
هی میخام برگردم ولی یادم میاد اونی که رفته من نبودم.
 
سگ سخن جو
 
شرط برگشت که رفتن نیست.
سکنه جنقوری جماران
به ۴۰۰ سال قبل برگشته اند
بدون اینکه جنبی خورده باشند.
عقب عقب دویدن با سرعت نور
هنر دیرین عیرانیان است و بس.
 
۲۰۱۱
سنگ سخنگو
 
همونجوری که من دلم براش تنگ شده، اونم دلتنگ من هست؟
 
سگ سخن جو
 
نانا جان.
اولا دلش تنگ است و نه تنگ هست.
تفاوت است و هست
چیست؟
ثانیا
برای پیدا کردن پاسخ به پرسشت به دیالک تیک نیاز ـ راز ـ ناز بیندیش.
نیاز تو به ناز او منجر می شود و به تشکیل دیواری از راز میان تو و او
اگر فرصت داشتی
اشعار محمد زهری را بخوان که کاشف این دیالک تیک است
 
۲۰۱۲
سنگ سخنگو
 
اینکه بابا راننده تاکسیه
 پیش دوستات ناراحتت نمیکنه؟ 
راننده اس ، آخوند که نیست.
 
سگ سخن جو
   
آخوند بودن بابای کسی
به غوطه خوردن او در دریای لذت و عزت مبدل می شود.
توله ها و نوه های آخوندها در طوایل شیاطین بزرگ
حسابی
حیف میل می کنند
و
کیف خر می کنند.
حجاب و تکلیف و تزویر و تقدس هم سرشان نمی شود.
فرح دیبا محجب تر و متدین تر از توله های آل عمامه و عبا ست
 
۲۰۱۳
سنگ سخنگو
 
سختی‌ها را جدی نگیر! بگذار بداند تو بیدی نیستی که با این بادها بلرزی! سختی‌ها همین را می‌خواهند؛ می‌خواهند جدی بگیریشان، آن‌وقت دست بگذارند بیخ گلویت و نگذارند آب خوش از گلویت پایین برود! تو مثل همیشه آرام باش، مثل همیشه بخند، سخت باش، اما سخت نگیر.
 
سگ سخن جو
 
سختی ها
مثل برخی ها
نه اراده دارند
نه
شعور
و
نه دست و پا.
آنکه دست و پا و اراده و شعور و زر و زور دارد
طبقه حاکمه است.
پیش به سوی روشنگری به عوض عوامفریبی
 
۲۰۱۴
سنگ سخنگو
 
از نصیحت‌های ناصح خسته‌ام؛ 
برای شنیدن نصیحت، دل هوشیار من عمریست گرفتار عشق شده.
 
سگ سخن جو
 
خیال می کنی که این موعظه ات
اندرز نیست؟
به دل هشیارت بگو:
عشق کسب و کار کسانی است که عقل اندیشنده ندارند.
اگرچه در عوامفریبی جهانپهلوانند
 
۲۰۱۵
سنگ سخنگو
  
کاش می‌فهمیدی 
وقتی یه پرنده نمی‌پره 
یعنی می‌‌خواد شکار بشه 
حالا نشستی از پریدن این پرنده عکس بگیری؟ 
دفعه‌ی بعد که اومدی به جای دوربین تفنگ بیار 
 
سگ سخن جو
 
پرنده ای که داوطلب صید گشتن باشد
پرنده نیست.
چیست؟
صیادی که از چنین پرنده ای
عکس می گیرد
عکاس است و نه صیاد.
پرنده به ظاهر قشنگ
دیگر ارزش حیف و میل فشنگ را ندارد.
عکسش مشتری رباتر از اصلش است
فاجعه هم همین است.
خیلی ها جفتگیری می کنند نه به خاطر نیاز
بلکه به خاطر نود
 
۲۰۱۶
سنگ سخنگو
 
من اینجوریم
تغییر‌برام‌ سخته 
 
سگ سخن جو
 
تغییر چیست؟
تغییر دگرگونی بی سمت و سویی است:
هم
جوانه شدن دانه ای و جنگل شدن جوانه ای
تغییر است
و
هم
خاکستر شدن جنگلی.

تغییر که دلبخواهی نیست.
اگر نیاکان ما به تغییر جبری تن در نمی دادند
ما
هنوز در غارها
در جوار موش ها و مارها
زندگی می کردیم
 
۲۰۱۷
سنگ سخنگو
 
ندای قلبتون رو بشنوید و دنبالش برید اما‌ مغزتون رو هم با خودتون ببرید 
 پ.ن:
 از ما گفتن 
 
سگ سخن جو
 
سؤال:
در مدراس جماران
غیر از آیه و حدیث و مفاتیح الجنان
چیزی هم یاد می گیرید؟
مگر قلب می تواند بدون حمایت مستمر مغز
قلب باشد تا زیر بغل بزنی اش و بدبختی را بغل کنی؟
ضمنا
در سکنه ط. جماران
مگر مغزی هم باقی مانده است؟

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر