ریتا تورن کویست ـ فرشور
(متولد ۱۹۳۵)
آمستردام، هلند
برنده جایزه «بوم طلائی»
(۱۹۹۳)
برگردان
میم حجری
· اگر من برنده جایزه بشوم و بخواهیم آن را جشن بگیریم، با این دو مادر و یک پدر چگونه امکان پذیر است؟
· مامان بیشتر از مادر، دلش می خواهد که من برنده جایزه باشم.
· او اما نمی تواند برای خوردن کیک پیروزی به خانه ما بیاید.
· مادر باید کیک بدهد، اگرچه او فکر نمی کند که من لیاقت برنده شدن و کیک خوردن را دارم.
· و اگر بابا برای من تکه بزرگی از کیک ببرد و تکه ای کوچکتر در بشقاب مادر بگذارد، آنگاه اخم و تخم خواهد کرد.
· بنابرین، بابا سعی می کند که چنین اتفاقی رخ ندهد.
· شاید تکه کیک بزرگتری به مادر بدهد، بزرگتر از تکه من.
· اگر چنین کاری بکند، کیک به کام من زهر خواهد شد.
· آنگاه دلم خواهد خواست که کیک را به صورتش پرتاب کنم.
· در همین اثنا، مادر در قطار خواهد بود، تا به خانه خویش برگردد.
· آرزو می کنم که همسر جدیدیش بیاید و او را با ماشین به خانه ببرد و با او برای خوردن کیک به قنادی شهر برود.
*****
· «جایزه ها ارزشی ندارند»، کووز گفته است.
· به نظر او نقاشی ها را نمی توان با یکدیگر مقایسه کرد.
· اصلا نمی توان چیزها را با هم مقایسه کرد، فقط آش کلم را می شود مقایسه کرد.
· نظر او برایم نخست شگفت انگیز جلوه کرد.
· فکر کردم که او کاغذ خالی تحویل داده است، برای اینکه می دانست که نمی تواند برنده شود.
· اما حالا منظورش را بهتر می فهمم.
· در این مدت راجع بدان فکر کرده ام.
· کووز به جایزه ارزش قائل نیست، برای اینکه برای تعیین برنده جایزه عوامل زیادی می توانند نقش بازی کنند که ربطی به نقاشی ندارند.
· این عوامل به نقاشی ربطی ندارند، اما در برد و باخت جایزه نقش بازی می کنند.
· من فهرستی از عوامل برشمردم که می توانند در این زمینه دخیل باشند.
· و اگر کسی برنده جایزه باشد، آنگاه دچار دردسرهائی می گردد.
· بویژه اگر او مادر و پدر طلاق گرفته از هم داشته باشد.
· برنده شدن اما ـ با این حال ـ فقط ضرر ندارد.
· بلکه مزایائی هم به همراه می آورد:
· برنده جایزه نامه ای، یعنی مدرکی دریافت می کند.
· بچه ها با دوچرخه از جلوی خانه اش می گذرند و می گویند:
· «اینجا سکونت دارد!»
· برنده می داند که بچه های دیگر می دانند که او برنده جایزه بوده است.
· برنده می داند که نامادری اش می داند که او برنده جایزه شده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر