قصص شبگرد کوچولو
جینا روک پاکو
· روز خوب و مهرباری به پایان می رسید.
· نوازنده، دلنشین ترین آهنگ هایش را نواخته بود.
· دخترک بادکنک فروش ۲۶ بادکنک رنگارنگ فوت کرده بود.
· شاعر اوراق بیشماری را از اشعار نو پر کرده بود.
· دهقان رشد شتابان گیاهان را تماشا کرده بود و زن گلفروش به همه گل هایش آب داده بود.
· اکنون غروب بود.
· شبگرد کوچولو فانوس خود را روشن کرد.
· مردم به یکدیگر شب به خیر گفتند و دهقان گفت که فردا می خواهد چمن ده را بزند.
· شبگرد کوچولو برای همه مردم ده خواب خوشی آرزو کرد و گفت:
· «پنجره های تان نبندید، تا باد شبانه بتواند رؤیاها را به سراغ تان بفرستد.»
· بعد به گشت شبانه آغاز کرد.
· شمع هائی را که تک و توک روشن مانده بودند، خاموش کرد، به سگ پاسبان سلام داد و به گربه دست تکان داد.
· داشت فکر می کرد که چرا سنجاب ها دم پر پشمی دارند، که از شنیدن صدائی به هراس افتاد.
· صدای پاهای کوچولوی بیشماری به گوش می رسید.
· شبگرد کوچولو به دور و بر خود نگاه کرد و رمه بزرگی از گوسفندان را دید.
· شبگرد کوچولو به گوسفندان سلام داد.
· گوسفندان بع بع کنان پیش آمدند و مثل دریائی سپید و مواج شبگرد کوچولو را در میان گرفتند.
· و بره کوچولویی ـ حتی ـ به فانوس او لیس می زد.
· شبگرد کوچولو از دیدن میهمانان کوچولو خوشحال شد.
· اما وقتی که رمه گوسفندان وارد چمنزار شد، شبگرد کوچولو را ترس برداشت.
· شبگرد کوچولو داد زد:
· «چمن را نخورید.
· دهقان می خواهد فردا دروش کند.»
· گوسفندها ـ اما ـ محلش نگذاشتند.
· آنها همه گیاهان را می کشیدند و بره کوچولو گل های زرد زیبا را یکی پس از دیگری می خورد.
· شبگرد کوچولو غمگین بود.
· اما کاش غمش فقط غم چمن ده بود.
· وقتی که گوسفندان خوردند و سیر شدند، به سوی استخر ده راه افتادند و تمام آب استخر را نوشیدند.
· آخرین قطرات آب استخر را نیز بره کوچولو نوشید.
· شبگرد کوچولو ـ غمزده ـ در حاشیه خیابان ده نشست و ساعات متمادی، سرش را در دستانش پنهان کرد.
· در گرگ و میش صبح به خود آمد و به دور و برش نگاه کرد.
· از رمه گوسفندان خبری نبود.
· چمنزار ده غرق گلها و گیاهان خوشبو بود و استخر ده از وفور آب سر ریز می کرد.
· شبگرد کوچولو مات و مبهوت ماند.
· وقتی سرش را بلند کرد و به آسمان نگریست، چشمش به گله های بیشمار گوسفند افتاد، که در چمن ابرها می چریدند.
· و بره کوچولوی ـ انگار ـ به او دست تکان می داد.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر