۱۳۹۳ بهمن ۱۴, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (502)


نه همین غمکده، ای مرغک تنها، قفس است
گر تو آزاد نباشی، همه دنیا قفس است

تا پر و بال تو و راه تماشا بسته است
هر کجا هست، زمین تا به ثریّا قفس است

تا که نادان به جهان حکمروایی دارد
همه جا در نظر مردم دانا قفس است.
فریدون مشیری
سرچشمه:
صفحه فیسبوک
امیر علی زاده
مسعود بهبودی

میم

در جوامع بشری 
نادان که بر دانا سوار نمی شود.

امیر

درسته.
شاید کلمه مناسبتر ظالم یا بیدادگر باشه.
یکی می گفت:
« به سرنیزه تکیه می توان کرد، اما بر سر  نیزه نمی توان نشست»

گفتم:
«فعلا که هم می توان بر سرنیزه تکیه کرد، 
هم می توان بر سر نیزه نشست
 و هم می توان بر سر نیزه خوابید.»

میم
 
·        نه.
·        بحث بر سر معیار الکی و کشکی ساختن از دانائی و نادانی برای حاکمیت و حکومت است.

1
·        نادان بر دانا حاکم نمی شود.

2
·        طبقه ای بر توده حاکم می شود که وسایل تولید مادی را از دست او می گیرد و از آن خود می کند.

3
·        دلیل اصلی سوار شدن طبقه ای بر گرده توده همین جا ست.

4

·        البته برای دیدن این حقیقت امر باید به چراغ تئوری علمی مجهز بود.

5
·        اصولا هیچ قلدری بدون حمایت طبقه ای روی کار نمی آید.

6
·        پشت سر روحانیت هم طبقه اجتماعی معینی نشسته است:
·        طبقه حاکمه.

6
·        طبقه حاکمه چیزی از جنس اجنه و خدا ست.
·        همه جا هست و فعال مایشاء است، ولی دیده نمی شود.

امیر

همینطوره
به عکس قضیه هم می شه فکر کرد،
که مردم اگر دانا باشن، اجازه نمیدن، نادان ها حاکم بشن.

میم

·        نه.
·        توده اگر دانا هم باشند، فرقی نمی کند.

1
·        مسئله اینجا مسئله معرفتی نیست.

2
·        وسایل تولید یعنی کارخانه ها و بانک ها و اراضی و معادن و باغات و قنوات و منابع و جنگل ها و غیره توسط طبقه حاکمه  به زور غصب و تصاحب می شوند و توده مجبور به تمکین می شود.

3
·        شلاق نان.

4
·        بعد شلاق ایده ئولوژیکی بر آن مزید می شود.
·        مثلا مذهب و خرافه و غیره

امیر

یعنی برای تغییر وضعیت، دانایی شرط لازم هست ولی کافی نیست.
پس چاره چیست.
شرط کافی کدام است؟
راه برون رفت کجا ست ؟

میم

·        بحث مفصلی است.
·        در حد کامنت نیست.

1
·        همیشه دیالک تیک هایی از اقطاب متضاد باید رعایت شود.

2
·        مثلا در این رابطه دیالک تیک پراتیک و تئوری و یا عمل و اندیشه.

3
·        بدون تئوری، عمل کورکورانه خواهد بود و بدون عمل تئوری تشکیل نمی شود، به محک نمی خورد و تصحیح و تدقیق نمی شود.

4

·        سوبژکت تحول،  توده زخمتکش است که هم باید آگاه شود و هم باید در حزبی خردگرا و انقلابی متشکل شود.
·        حداقل بخش پیشرفته اش.

5

·        روشنگری علمی و انقلابی در هر صورت صرفنظرناپذیر است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر