۱۳۹۳ بهمن ۱۵, چهارشنبه

هماندیشی با جهانشاه و یاران (۴)


الله شادی کنندگان را دوست ندارد.
برای پشت کردن به این باور اهریمنی
برایم همین یک آیه کافی است.
جهانشاه

·      جهانشاه و شرکاء عملا مشغول مبارزه سیاسی اند و مبارزه سیاسی از هر نوع، در هر لفافه و تحت هر بهانه و دستاویز، چیزی جز مبارزه طبقاتی نیست.
·      مسئله فقط این است که جهانشاه و شرکاء در سنگر کدامین طبقه اجتماعی و بر ضد کدام طبقات اجتماعی مبارزه می کنند.
·      کشف ماهیت این مبارزه سیاسی تحت لوای دروغین  اسلام ستیزی یکی از وظایف مهم روشنگری علمی و انقلابی است.

۱
الله شادی کنندگان را دوست ندارد.
برای پشت کردن به این باور اهریمنی
برایم همین یک آیه کافی است.

·      بهانه و دستاویز جهانشاه و شرکاء جهت عوامفریبی، آیه ای از قرآن کریم است.
·      اصولا از هر مذهبی و حتی از هر مسلکی می توان آیه ای، حدیثی، روایتی، سندی، جمله ای پیدا کرد و همان را بهانه ای برای محکوم کردن آن قرار داد.
·      قرآن و هر کتاب آسمانی کذائی اما هزاران آیه تشکیل می یابد که چه بسا ضد و نقیض اند و حتی همدیگر را بی اعتبار، رسوا و خنثی می سازند.
·      جهانشاه و شرکاء هوشمندتر از آنند که از این حقیقت امر بی خبر باشند.

۲
الله شادی کنندگان را دوست ندارد.
برای پشت کردن به این باور اهریمنی
برایم همین یک آیه کافی است.

·      بر خلاف ادعای قلدرمنشانه جهانشاهان رنگارنگ از راست افراطی تا چپ چپنمای قلابی برای پشت کردن به هر باوری آیه واحدی و حتی مجموعه ای از آیات کافی نیست، ولی اگر شرایط عینی ایجاب کنند، به آیه و حدیثی حتی نیازی نیست.
·      کسانی که در خانواده های مذهبی بزرگ شده اند، از این حقیقت امر بخوبی خبر دارند.
·      آنها چه بسا حتی عیاشی های ضد اخلاقی پیامبر و امامان را برای مادر و پدر مذهبی خویش رو کرده اند، ولی این تشبثات سبب نشده که مادر و پدرشان در حقانیت باور خویش تردید کنند.
·      پشت کردن بدان پیشکش.

·      این اما به چه معنی است؟

۳
الله شادی کنندگان را دوست ندارد.
برای پشت کردن به این باور اهریمنی
برایم همین یک آیه کافی است.

·      این قبل از همه بدان معنی است که مردم به مذهب احتیاج دارند.
·      و وقتی کسی به چیزی احتیاج دارد، حتی اگر آن چیز را بزور از دستش بگیری، حریص تر خواهد گشت و بیشتر به دنبال آن خواهد گشت.
·      یکی از خریت های بزرگ آنارشیست ها تحت رهبری مثلا ماخنو در روسیه هم همین بوده است.
·      پیدا کردن آیه ای و یا بهانه ای برای آته ئیست الکی، سطحی و کشکی کردن طرف مقابل.

۴
·      بنی آدم که سهل است، هر حشره ای حتی به صورت مشخص و با نیازهای مختلف و متنوع وجود دارد و می تواند وجود داشته باشد و نه به صورت انتزاعی و عاری از هر نیاز.
·      وقتی میمونی میوه شیرین آبداری را در دست میمون دیگر می بیند، به نیت خوردن حداقل بخشی از آن میوه، بدترین جاهای میمون توانگر را لیس می زند و شپش هایش را تا دانه آخر به دقت می جوید.
·      اگر کسی برای بنی آدم ویا بنی میمون محتاج، هزاران آیه غیرقابل تردید هم نازل کند، باز هم نمی تواند، کشش مهارناپذیر او را به چیز مادی و یا روحی و روانی مورد نیاز از بین ببرد.

۵
الله شادی کنندگان را دوست ندارد.
برای پشت کردن به این باور اهریمنی
برایم همین یک آیه کافی است.

·      بنی آدم به شعور ـ خواه شعور حقیقی و خواه شعور کاذب ـ به همان سان محتاج است که به نان و آب و خوراک و مسکن و بهداشت و پوشاک.
·      درست به همین دلیل در همان قرآن کریم می خوانیم که هر قومی به دین شاه خویش می گرود.
·      شاه مظهر و نماینده اصلی و عالی طبقه حاکمه در جوامع ماقبل سرمایه داری و حتی سرمایه داری است و طبقه حاکمه مالک بی رقیب وسایل تولید مایحتاج مادی مردم است.
·      مردم فاقد وسایل تولید مایحتاج مادی، برای نجات از مرگ، مجبورند که گرده جسمی به یوغ طبقه حاکمه و ضمنا گرده روحی به یوغ ایده ئولوژیکی همان طبقه حاکمه دهند.

۶
·      محتوای اصلی تز عظیم موسوم به «درک ماتریالیستی تاریخ» همین است.
·      وابستگی اقتصادی ـ خواه و ناخواه ـ به وابستگی ایده ئولوژیکی منجر می شود.
·      دیالک تیک ماده و روح.
·      دیالک تیک وجود و شعور.
·      دیالک تیک وجود اجتماعی و شعور اجتماعی.

·      نقش تعیین کننده در این عالی ترین دیالک تیک هستی بطور کلی و هستی اجتماعی از آن ماده و یا وجود و یا وجود اجتماعی است.
·      این بدان معنی است که حوایج مادی دست در دست با حوایج روحی و روانی و ایده ئولوژیکی می روند.

۷


·      به همین دلیل از شلاق نان سخن می رود که حاوی ضمنی شلاق ایمان است.

·      طبقه حاکمه ای که وسایل تولید مادی ملتی را غصب و غارت کند، ضمنا ایمان قلبی او را نیز با ایمان نوین مطلوب خویش جایگزین می سازد.

·      وقتی امرای امپریالیستی از «تسخیر قلب و مغز» ملل مغلوب مثلا در ماوراء النهر سخن می گویند، منظورشان در تحلیل نهائی همین تحمیل ایده ئولوژی مطلوب خویش است.

·      بدون روح و یا شعور، که مذهب فرمی از آن است، وجودی نمی تواند وجود داشته باشد.

·      شعور کهنه را فقط به شرطی و تحت شرایطی می توان نفی کرد که بدیل بهتری برای آن عرضه شود.
·      بدیل بهتری که شرایط عینی پذیرش آن پدید آمده باشد.

·      به همین دلیل شعور وارونه در فرم مذهب را فقط از موضع طبقه کارگر می توان به چالش منطقی کشید و با جهان بینی علمی موسوم به مارکسیسم ـ لنینیسم جایگزین ساخت.

·      نفی بی بدیل و بی آلترناتیو مذهب در غیر اینصورت ـ حتی به قول حریفی به نام داستایفسکی ـ به فاجعه می انجامد. 

ادامه دارد.

۱ نظر:

  1. اول کتاب را بخوان بعد قضاوت کن ، این سخن را مردم به قارون گفتند که این همه شادی مغرورانه نکن که خداوند (شادی کنندگان مغرور ) را دوست نداره . بعدش تو میخواهی ایراد از الله در بیاری کوچولو 😒

    پاسخحذف