۱۴۰۳ اسفند ۱۶, پنجشنبه

درنگی در شعری از فروغ تحت عنوان «تولدی دیگر» (۴)

  

درنگی

از

میم حجری

فروغ

زندگی 

شاید

ریسمانیست که مردی با آن خود را از شاخه می آویزد.

تعریف مفهوم حیات به مثابه ریسمانی برای خودکشی، عینا و عملا تحریف حیات است و تعریف ممات.
 
شاید منظور فروغ، تعریف حیات به مثابه دیالک تیک حیات و ممات (تریاد زایش و یا پیدایش و رشد و زوال) باشد.
حیات و هر چیز دیگر حتی از دید عرفان (مولانا) 
دیالک تیکی است:
حیات روندی دیالک تیکی از حیات و ممات بی پایان است.
از جمادی مردم و نامی (نبات) شدم
وز نما (نباتی)  مردم به حیوان سر زدم
مردم از  حیوانی و آدم شد
نتیجه:
کی ز مردن کم شدم؟
 
فروغ

زندگی 

شاید

 افروختن سیگاری باشد در فاصله رخوتناک دو همآغوشی.

تعریف فروغ از حیات در این تفکر و تصور و تصویر او
مبتنی بر دیالک تیک حرکت و سکون (دیالک تیک له له عرقریز در روند عملیات جنسی و رخوت پس از تخلیه حسی و روحی و یا ارگاسم) است.
 
حیات در واقع هم مبتنی بر دیالک تیک ریاضت (زحمت) و لذت (دیالک تیک تلاش و معاش) است.


 
دیالک تیک ریاضت و لذت
  از دیالک تیک هایی است که مارکس در کاپیتال کشف و فرمولبندی کرده است که فرمی از بسط و تعمیم دیالک تیک جنبش (حرکت) و سکون است.
 
افروختن سیگاری در فاصله رخوتناک دو هماغوشی
ضمنا
مبتنی بر دیالک تیک سخن و سکوت است.
سخن در روند هماغوشی یکه تاز میدان است و پس از ارگاسم، جای خود را به سکوت می دهد.
به همین دلیل اندام خرد و خراب و خالی به سیگار و یا تریاک و تغذیه پناه می برد.
 
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر