۱۴۰۲ اسفند ۲۱, دوشنبه

خود آموز خود اندیشی (۹۱۲)

Bild

شین میم شین

بوستان

باب سوم

در عشق و مستی و شو

مقدمه

بخش اول

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

درد دل دوستان، گر تو پسندی دوا ست

هر چه مراد شما ست، غایت مقصود ما ست.

 

معنی تحت اللفظی:

اگر تو درد دل کسی را بپسندی، درد تغییر ماهیت می دهد و به درمان استحاله می یابد.

نهایت مقصود ما مراد تو ست.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

بسته به پسند «دوست»،

 دیالک تیک درد و دوا

را

تار و مار می سازد.

درد به طرز سوبژکتیویستی به درمان استحاله می یابد:

پسند درد کسی توسط قلدری، همان و استحاله درد به درمان، همان.

یعنی

چیستایی درد نه چیزی عینی، بلکه چیزی خارجی و این و آنی وسوبژکتیو (ذهنی، دلبخواهی) است.

 

سعدی

 با خودستیزی ریاکارانه، با نفی هویت و مقصود خویش، با مطلق کردن مراد «دوست» کذائی

 نهایت نوکری و سرسپردگی خود را ابراز می دارد.

 

سعدی

  در واقع، دیالک تیک من و دوست را به شکل دیالک تیک هیچ و همه چیز بسط و تعمیم می دهد و از بین می برد.

 

بدین طریق مراد دوست، غایت مقصود او تلقی می شود.

 

عاشق

دیگر هویتی، استقلال عمل و اندیشه ای ندارد.

او بنده سرسپرده بی شخصیت و بی هویتی است.

 تفاله یک انسان است.

خواننده شعر سعدی و حافظ نوکرمآبی را در عرصه عشق و عاطفه تمرین می کند، تا در جامعه به مرحله اجرا بگذارد.

 

ادامه دارد.

 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر