مارکسیزم و آئین بهائی
سایت پژوهشنامه
نگارنده:
نادر سعیدی
درنگی
از
میم حجری
مقایسه مارکسیسم با بهائیسم:
هر دو
از انحطاط انسان به حد یک شئی و خود بیگانگی انتقاد میکنند
و
رسیدن به تمامیت و ماهیت راستین انسان را هدف میگیرند،
معنی تحت اللفظی:
مارکسیسم و بهائیسم
منتقد سقوط انسان تا حد اشیاء هستند.
منتقد از خودبیگانگی انسان اند.
هدف مارکسیسم و بهائیسم
نیل به تمامیت و ماهیت انسان است.
منظور مؤلف از مفهوم از خود بیگانگی چیست؟
بیگانگی
به رابطه اجتماعی و وضع و حال کلی تاریخی ـ اجتماعی ئی اطلاق می شود
که
در آن، روابط میان انسان ها به مثابه مناسباتی میان اشیاء و چیزها جلوه گر می شوند
و
فراوده های حاصل از کردوکار مادی و فکری انسانها، مناسبات اجتماعی، نهادها و ایدئولوژی ها در مقابل انسانها، به مثابه قدرت های بیگانه و سلطه گر برآنها در می آیند.
این امر تاریخی ـ اجتماعی،
قبل از همه،
در فرم های زیر بروز می کند :
الف
در فرم بیگانگی اقتصادی (کالا پرستی)
ب
در فرم بیگانگی سیاسی
پ
در فرم بیگانگی ایدئولوژیکی
ت
در فرم بیگانگی مذهبی.
اکنون می توان قسم خورد
که
مؤلف با تعریف مارکسیستی بیگانگی و یا از خود بیگانگی بیگانه است.
احتمالا
تعریف تحت اللفظی از آن در ذهن خود دارد.
در غیر اینصورت می دانست که ایمان مذهبی مثلا ایمان بهایی
فرمی از «از خود بیگانگی» است
و
بهائیسم نمی تواند منقد از خود بیگانگی باشد.
پیش شرط رهایی از آن، وارونه سازی طرز تفکر مذهبی است.
یعنی ارائه راه حل ماتریالیستی به مسئله اساسی فلسفه است.
۲
مقایسه مارکسیسم با بهائیسم:
هر دو
از انحطاط انسان به حد یک شئی و خود بیگانگی انتقاد میکنند
و
منظور مؤلف از رسیدن مارکسیسم و بهائیسم به تمامیت و ماهیت انسان چیست؟
اصلا
منظور از ماهیت چیست؟
ضمنا
چگونه می توان به ماهیت چیزی رسید؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر