۱۴۰۰ دی ۱, چهارشنبه

سیری در شعری از سیاوش کسرایی تحت عنوان «آرش کمانگیر» (۳۲)

 Siyavash Kasraei.jpg

 

تحلیلی

از

شین میم شین

 

آرش کمانگیر

(شنبه ۲۳ اسفند ۱۳۳۷)

  

۵

«صبح می آمد»، 

پیر مرد ـ آرام ـ کرد آغاز

«پیش روی لشکر دشمن، سپاه دوست،  دشت نه، دریایی از سرباز»

 

·    سیاوش پس از تصویر جو پسیکولوژیکی حاکم، از قول پیر مرد به نقل حماسه ادامه می دهد:

·    او از نزدیکی سپاه سحر خبر می دهد و از جبهه نبرد خلق با خصم.

·    از رویاروئی دو لشکر.

·    ضمنا سپاه دوست را به دریائی از سرباز تشبیه می کند که یادآور سپاه لایتناهی توده است.

 

۶

آسمان الماس اخترهای خود را داده بود از دست

بی نفس می شد سیاهی دردهان صبح

باد پر می ریخت روی دشت باز دامن البرز

 

معنی تحت اللفظی:

در آسمان از ستاره ها دیگر اثری نبود.

ظلمت در دهان شب

می مرد.

باد

بسان پرنده ای

روی دشت دامن البرز

پر می ریخت.

یعنی باد می وزید و برف سبکسار می بارید.

 

·    در این بند شعر سیاوش، به زوال ناگزیر شب و تضعیف سیاهی در جنگ با روز و روشنائی اشاره می رود.

·    سیاوش سیاهی و شب را موجودیت و تجسم می بخشد.

·    شب به هیولایی تشبیه می شود که ظلمت در دهان او در حال دو بوده است و از نفس افتاده است.

·    سیاوش ضمنا میان شب و ظلمت رابطه دیالک تیکی فرم و محتوا (ظرف و مظروف) برقرار می سازد:

·    ظلمت محتوای شب را تشکیل می دهد.

·    تبار سیاوش به سعدی می رسد:

·    سعدی هم حکیمشاعری دیالک تیکی اندیش است.

 

·    سیاوش به طور کلی، محیط زیست حاکم را به مثابه فرم و قالب، تصور و تصویر می کند، تا محتوای حوادث را در پیوند دیالک تیکی با آن توصیف کند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر