میم حجری
۳۲۵۴
سنگ سخنگو
بعضی چیزا رو نمیشه توضیح داد
سگ سخن جو
همه چیز قابل شناخت است
یعنی
همه چیز
هم قابل درک است و هم قابل توضیح.
فقط دیر و زود دارد
سوخت و سوز ندارد.
گر سعی کنی
می توانی دلیل و یا حتی دلایل رفتارت را پیدا کنی و ضمنا رشد کنی.
۳۲۵۵
سنگ سخنگو
بعضی وقتا از زمزمه هایی که برای خودم میخونم خوابم میگیره
سگ سخن جو
لالایی برای نوزادان در گهواره
هم به رفتن انان به خواب منجر می شود.
دلیلش چیست؟
نوزادان که سهل است
حتی کودکان
قصه هایی را که برای رفتن شان به خواب خوانده شده
فراموش می کنند.
یعنی اصلا نمی فهمند.
دلیل رفتن شان به خواب
احتمالا
یکنواختی (مونوتونیسم) لالایی و قصه خوانی است
۳۲۵۶
سنگ سخنگو
بازم یه گره داریم که نمیدونم با دست باز میشه یا با دندون.لطفا برام دعا کنین به خیر بگذره
سگ سخن جو
خیلی زیبا ست.
ولی دعا چیه؟
ما اهل پاس و پارسیم و نه اهل دعا
۳۲۵۷
سنگ سخنگو
دوستی و رفاقت چه فرقی دارن.
سگ سخن جو
آشنایی
در حد سلام و علیک و غیره است.
ضدش بیگانگی است.
دوستی رابطه دو طرفه بر اساس منافع مشترک است
ضدش دشمنی است
رفاقت درجه عالی ئی از دوستی است که مبتنی بر ایده ئولوژی مشترک است.
دوستی و رفاقت هم حاوی عشقند.
رفاقت حاوی عشقی عمیق و غول آسا ست.
۳۲۵۸
سنگ سخنگو
به هر حال هرکسی اعتقاداتی داره.
انرژی مثبت ،دعا و یا هرچی!
سگ سخن جو
روابط
عینی اند.
به همین دلیل باید به طرز علمی تعریف شوند.
جنبه ذهنی روابط
تعیین کننده نیست.
عشق و یا دوستی تعریف علمی دارد.
بی اعتنا به اعتقادات و خرافات و تصورات و توهمات ما
مثال:
خریت خر درخود خر است
تعریف خر باید با توجه به عینیت خر صورت گیرد
یعنی علمی باشد
و
نه بسته به خرچران
۳۲۵۹
سنگ سخنگو
نمیمونه هیچکس تو عشق موندن ندیده، همیشه با جدایی قصه به آخر رسیده
سگ سخن جو
آره.
عشق محکوم به شکست است.
چون یکطرفه است.
برای تحکیم عشق
باید دو طرفه اش کرد.
یعنی باید به دوستی تبدیلش کرد.
البته دوستی هم تا زمانی دوام می آورد که منافع مشترک در بین باشد.
و گرنه دوستی م تواند حتی به دشمنی استحاله یابد
۳۲۶۰
سنگ سخنگو
واقعا زید کلمه ی قشنگی نیست
سگ سخن جو
عیب بزرگ عیرانی جماعت
استه تیزه کردن همه چیز است.
انگار غیر از زشت و زیبا
واژه ای برای سنجش چیزها ندارند.
کلمه که زشت و زیبا نمی شود.
کلمات باید تعریف شوند تا خلایق منظور همدیگر را بفهمند
۳۲۶۱
سنگ سخنگو
پس از عنگلاب اسلامی
بر زبان فارسی هم آفتابه برداشته شده است.
مثال:
«تحت بررسی هست»
غلط است.
درست «تحت بررسی است»
است.
فرق «است» با «هست» چیست؟
۳۲۶۲
سنگ سخنگو
دوستان نماز میخونید؟
سگ سخن جو
ما به عوض نماز
روزه می گیریم.
ثوابش بیشتر است.
چرا و به چه دلیل؟
۳۲۶۳
سنگ سخنگو
تنها بودن خیلی از اضافه بودن بهتره خب؟
سگ سخن جو
اضافه مفهوم دقیقی نیست.
منظورت زاید است.
زاید هم در مورد اشیاء
مصطلح است و نه در مورد انسان ها.
در مورد اسنان ها
از مفاهیم نامطلوب و مزاحم و غیره استفاده می شود.
۳۲۶۴
سنگ سخنگو
دایرهی دوستامون دارن تبدیل میشن به نقطه.
سگ سخن جو
شاهکار
خیلی زیبا ست.
آدم باید خر باشد و مشتاق دوستی با زهرا نباشد.
۳۲۶۵
سنگ سخنگو
چند سالتون بود که فهمیدین آدما دقیقا همونین که میگن نیستن؟
سگ سخن جو
ما که هنوز آدمی ندیده ایم
تا مورد ارزیابی اش قرار دهیم.
فرنگی ها در جست و جوی آدمی
به کاینات می پرند که هزینه ای سنگین دارد
۳۲۶۶
سنگ سخنگو
اگه خارجیا بفهمن ماها ماکارونی رو با نون میخوریم چی؟
سگ سخن جو
ماکارونی متشکل از چه چیزهایی است؟
پیاز
قارچ
ماکارونی
سیب زمینی
فلفل دلمه ای
نخود فرنگی
روغن مایع
گوشت چرخ
رب گوجه فرنگی
نمک ، فلفل سیاه و زردچوبه
چه ایرادی دارد که با نان خورده شود؟
۳۲۶۷
سنگ سخنگو
من فقط نوشتم که یکم از استرسی که الان دارم کم بشه .همین .آروم میشم اینجوری
سگ سخن جو
باشد.
ما هرچه که بخوانیم
رویش کار می کنیم
کامنت و یا منشن ما نتیجه کار فکری ما روی اندیشه این و آن است.
جدی مگیر.
فقط برای خودمان است.
ضمنا مستقلا منتشرشان می کنیم
تا کارمان هدر نرود:
تحت عنوان کلنجار سنگ سخنگویی با سگ سخن جویی
۳۲۶۸
سنگ سخنگو
ما دو نوع
مغز داریم:
مغز گچ گرفته (پاسیو، منفعل)
مغز اندیشنده (اکتیو، فعال)
مغز اکثریت قریب به اتفاق مردم گچ گرفته است.
تفکر حکم کیمیا دارد.
خلایق
تفکر را با نشخوار حرف های این و آن عوضی می گیرند.
نشخوار در جمله شما:
علما گفته اند که مرجان و غیره مغز ندارند.
۳۲۶۹
سنگ سخنگو
ظاهراً اختلافِ طبقاتی برای طبقههایِ بالایی چندان قابل درک و تصوّر نیست
سگ سخن جو
منظور از مفهوم اختلاف طبقاتی
چیست؟
اختلاف = فرق
فرق نازلتر از تفاوت است
و
تفاوت نازل تر از تضاد.
میان طبقه حاکمه و توده تضاد طبقاتی وجود دارد
این تضاد همیشه شعله ور را هم طبقه حاکمه می شناسد و هم طبقه کارگر و دهقان و پیشه ور.
کارگران را در صحن کارخانه لخت می کنند و شلاق می زنند
۳۲۷۰
سنگ سخنگو
افکارم مثل دریای مواجی میمونه که موج روی موج میفته. طوفان نشه صلوات البته شاعر میگه :
موجیم که آسودگی ما عدم ماست
سگ سخن جو
فکر چیست و چگونه تشکیل می شود.
فکری را مشخصا نام ببرید.
ضمنا بر خلاف ادعای شاعر
سکون موج به معنی عدم موج نیست.
چیست؟
۳۲۷۱
سنگ سخنگو
دوست داشتن و دوست داشته شدن،مهربونی و لطیف بودن،صداقت داشتن یعنی انقدر سخته که آدمها از هم دریغ میکنن؟
سگ سخن جو
فریبا خیال می کند که دوست داشتن و مهر ورزی اختیاری و ارادی است.
اراده کن و اسید پاش را دوست بدار.
به جلاد شلاق به دست سجده کن و چکمه های خونالودش را لیس بزن.
فریبا ضمنا معنی صداقت را نمی داند.
صداقت چیست؟
راستگویی؟
۳۲۷۲
سنگ سخنگو
قیافم وقتی صدای غذا خوردن داداشم رو مخمه و اون از لجم چندشتر میخوره غذاشو
سگ سخن جو
به برادرت نحوه تغذیه را یاد بده.
جغد را عیرانی جماعت نمی شناسند.
جغد سمبل عقل است در اساطیر آنتیک (یونان باستان کلاسیک)
این حالت جغد
به معنی تمرکز حواس مطلق است برای شنیدن و دیدن ساده ترین صدا و موش و غیره
۳۲۷۳
سنگ سخنگو
يه فرق خيلى ريز هست ميون كسى كه بهش تكيه ميكنى و كسى كه تورو از تكيه كردن به ديگران بى نياز ميكنه
سگ سخن جو
مخاطب حریفه
بی تردید
ضعیفه طویله است.
خود ضعیفه ظاهرا زباله است
نه شعور دارد و نه شخصیت.
منتظر حریفی است که به اش تکیه کند
سرش را روی شانه های نرانه اش بگذارد و زار بزند
به اش بگوید:
بپوش بیایم سراغت
و
یا
به اش درس بی نیازی از تکیه گاه بیاموزد
۳۲۷۴
سنگ سخنگو
به مراتب بدتر ، نسلی که زبان آدمیزاد را از یاد برده است. مانده ایم این همه ویرانی، مگر قابل بازسازی است؟
سگ سخن جو
آره.
وقتی سیاه پوستان به اعتراض
تظاهرات خیابانی مسالمت آمیز میکنند
هزاران پلیس بسیج می شود تا سرکوب کند
وقتی فاشیست ها مجلس طویله را اشغال میکنند
ازپلیس خبری نیست
وقتی لبوفروشی کنار خیابان بساط میگسترد
دهها لاشخور
آش و لاشش میکنند
ولی خودستیزی خونین خلایق بی مزاحمتی ادامه مییابد
۳۲۷۵
سنگ سخنگو
چنان از مردم سخن می گویی که انگار علامه اند.
همین ها را مردم روی کار آورده اند.
مردم بدون حزب مردم
غول بی سر است.
۳۲۷۶
سنگ سخنگو
مثلن: شام چی بخوریم یه فکر ساده و روزمره
سگ سخن جو
شام خوردن
یک مفهوم است
که
بحثش
را
دیروز کردیم.
آب تحت فشار جو در ۱۰۰ درجه سانتیکراد می جوشد.
این یک اندیشه است.
چگونه تشکیل شده است؟
۳۲۷۷
سنگ سخنگو
از طریق مشاهده.
سگ سخن جو
آره.
این اندیشه
منشاء مادی و واقعی ـ عینی دارد.
ولی چگونه این اندیشه تشکیل شده است و بعد جامه کلام پوشیده است
جمله شده است، به زبان های مختلف؟
این اندیشه هم مثل مفهوم
جزو ارواح است که مادیت یافته و جمله شده است و نوشته شده است
نتیجه تجرید است.
نتیجه تجرید چه چیزهایی است؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر