۱۳۹۹ بهمن ۳, جمعه

خود آموز خود اندیشی (۳۸۳)

خوداندیشی

شین میم شین

حکایت چهاردهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۳۷ ـ ۳۸)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

۱

زهی ملک و دوران سر در نشیب

پدر رفت و پای پسر در رکیب

 

معنی تحت اللفظی:

ای بسا ملک و مال و دوران رو به زوال

ای بسا پدر که در حال پیاده شدن

و

پسر در حال سوار شدن است.

 

سعدی

 در این بیت شعر،

برای اثبات تئوری (۱)،

دیالک تیک سقوط و صعود، دیالک تیک رفت و آمد، دیالک تیک زوال و زایش را با مهارت نبوغ آمیزی بسط و تعمیم می دهد.

 

جواب

 

سعدی

 در این بیت شعر، 

برای اثبات تئوری تحقیر زندگی، دیالک تیک سقوط و صعود، دیالک تیک رفت و آمد، دیالک تیک زوال و زایش را با مهارت نبوغ آمیزی بسط و تعمیم می دهد.

 

عیب اصلی نگرش سعدی در تهی کردن دیالک تیک زوال و زایش از جوهر (۲) آن است.

 

جواب

 

عیب اصلی نگرش سعدی در تهی کردن دیالک تیک زوال و زایش از جوهر دیالک تیکی آن است.

 

سعدی آدمی را اغلب به یاد ماتریالیست های فرانسوی در قرن هجده میلادی (هولباخ، لامتری و غیره) می اندازد.

 

زوال و زایش، زوال و زایش (۳)  نیست که ماشینی با ماشینی دیگر جایگزین شود.

 

جواب

 

زوال و زایش، زوال و زایش مکانیکی نیست که ماشینی با ماشینی دیگر جایگزین شود.

زوال و زایش بر طبق قانون دیالک تیکی (۴) صورت می گیرد.

 

جواب

 

زوال و زایش بر طبق قانون دیالک تیکی نفی نفی صورت می گیرد.

 

فلسفه (۵) 

 برای توضیح این روند دیالک تیکی،

دیالک تیک کهنه و نو را فرمولبندی کرده است.

 

جواب

 

فلسفه مارکسیستی 

برای توضیح این روند دیالک تیکی، دیالک تیک کهنه و نو را فرمولبندی کرده است.

 

شکی نیست که نو به نفی کهنه می پردازد، ولی بی تردید، نه به نفی (۶)  آن.

 

جواب

 

شکی نیست که نو به نفی کهنه می پردازد، ولی بی تردید، نه به نفی مکانیکی آن.

 

نو کهنه را نیست و نابود نمی سازد.

 

نو به نفی (۷)  کهنه می پردازد.

 

جواب

 

نو به نفی دیالک تیکی کهنه می پردازد.

 

نو جوانب مثبت و بالنده و حیاتمند کهنه را از آن خود می سازد، در خود جذب می کند و برای ساختمان خویشتن خویش به خدمت می گیرد و حتی المقدور، توسعه و تکامل می بخشد.

 

از این رو ست که می توان از دیالک تیک کهنه و نو، از دیالک تیک (۸) و گسست، از دیالک تیک (۹)  و شکست میان کهنه و نو سخن گفت.

 

جواب

 

از این رو ست که می توان از دیالک تیک کهنه و نو، از دیالک تیک پیوست و گسست، از دیالک تیک استمرار و شکست میان کهنه و نو سخن گفت.

 

نو در جزیره ای دور و جدا از کهنه زاییده نمی شود.

 

نو 

در 

(۱۰) کهنه 

نطفه می بندد، از شیره جان کهنه تغذیه و رشد می کند و با نفی نهائی آن اعلام وجود، خودمختاری و استقلال می کند.

 

جواب

 

نو 

در

 رحم کهنه 

نطفه می بندد، از شیره جان کهنه تغذیه و رشد می کند و با نفی نهائی آن اعلام وجود، خودمختاری و استقلال می کند.

  

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر