۱۳۹۷ آذر ۱۵, پنجشنبه

زبان فارسی و ناهنجاری های جدیدش (۵۹ )

 
مهندس صادق انصاری
(ا. برزگر)
اندیشه ها، مفاهیم و زبان فارسی
در
قلمرو «ولایت فقیه»
 
دفتر چهارم
شورای نویسندگان و هنرمندان ایران
(۱۳۶۵)

ویرایش و تحلیل
از
شین میم شین
الف
«ولایت فقیه»

۱
«هیرارشی قدرت»
با
تحمیل اصل یک کاسه کردن مذهب و سیاست
اعمال حاکمیت می کند.

این اصل
از
نظر سازمانی
در
پوشش «ولایت فقیه»
تحقق می یابد.
الف برزگر
را
می توان مفهومی اندیش ترین شخصیت جامعه و حزب توده
محسوب داشت.

خدمات فکری و فرهنگی الف برزگر به جامعه ما
غول آسا بوده است.

میراث او
باید حفظ شود و بازانتشار یابد
تا
نسل های بعدی
بی نصیب نمانند و توسعه یابند.

یادش به یاد باد.
فرزانه زحمتکش توده و حزب توده.

۲
«هیرارشی قدرت»
با
تحمیل اصل یک کاسه کردن مذهب و سیاست
اعمال حاکمیت می کند.

این اصل
از
نظر سازمانی
در
پوشش «ولایت فقیه»
تحقق می یابد.


هر تعریفی از مفهوم «هیرارشی قدرت»
داشته باشیم،
چیزی جز سلسله مراتب رایج در جامعه فئودالی
و
انعکاس ایده ئولوژیکی آن
در
روحانیت شیعی
نیست:

الف
خان و یا سلطان 
(خرگاه و یا دربار)
فئودال
مباشر
کدخدا
غلامان
و
رعایا

ب
امام زمان
آیات عظام
علمای اعلام
حجج الاسلام
وعاظ
طلاب
و
مقلدین

۳
«هیرارشی قدرت»
با
تحمیل اصل یک کاسه کردن مذهب و سیاست
اعمال حاکمیت می کند.

این اصل
از
نظر سازمانی
در
پوشش «ولایت فقیه»
تحقق می یابد.

می توان گفت
که
دیالک تیک ماده و روح
در
 جامعه فئودالی
به شکل دیالک تیک طبقه حاکمه و روحانیت (فئودالیسم و اسلام) بسط و تعمیم یافته است.

روح
(روحانیت، شریعت، فقه)
انعکاس ماده (طبقه حاکمه، مناسبات تولیدی، زیربنای اقتصادی)
است
و
نقش تعیین کننده در این دیالک تیک از آن ماده (وجود، طبقه حاکمه، زیربنای اقتصادی)
است.

در
مفهوم هیرارشی قدرت
(هیئت حاکمه)
ولایت فقیه به مثابه نماینده امام زمان
از
دیرباز
در
رأس هرم سلسله مراتبی روح قرار داشته است و کماکان قرار دارد.

این
تازگی ندارد.
 
۴
«هیرارشی قدرت»
با
تحمیل اصل یک کاسه کردن مذهب و سیاست
اعمال حاکمیت می کند.

این اصل
از
نظر سازمانی
در
پوشش «ولایت فقیه»
تحقق می یابد.

آنچه
که
تازگی دارد،
این است
که
  سلطان خاین به فئودالیسم و روحانیت
(سلطنت)
پس از پیروزی عنگلاب اسلامی
حذف شده است.

روح
پس از حذف ماده
یعنی
روحانیت
 پس از حذف سلطنت
بالاجبار
فونکسیون ماده
را
یعنی 
 فونکسیون سلطنت
را
هم
به عهده گرفته است.

به عهده گرفتن این فونکسیون دوگانه
بی دلیل مادی نیست:
 
روح
در جامعه فئودالی
روح محض نبوده است.

به عبارت دیگر
روحانیت
فقط ایده ئولوگ اشرافیت فئودالی نبوده است.

روحانیت
 ضمنا
جزو و عضو طبقه حاکمه فئودالی 
بوده است.

روحانیت
علاوه بر این
متحدی از اردوگاه سرمایه داری داشته است.

میان اشرافیت فئودال و روحانی و بورژوازی سنتی و تجاری (بازار) و خرده بورژوازی سنتی
پیوندهای دیرین وجود داشته است.
 
۵
«هیرارشی قدرت»
با
تحمیل اصل یک کاسه کردن مذهب و سیاست
اعمال حاکمیت می کند.

این اصل
از
نظر سازمانی
در
پوشش «ولایت فقیه»
تحقق می یابد.

چی شده است؟

پس از پیروزی عنگلاب اسلامی
بورژوازی مدرن
سلب مالکیت شده است.

مبارزه بر ضد بهائیت
بخشی از این سلب مالکیت بورژوازی مدرن هم بوده است.

ثروت غصب شده از بورژوازی مدرن
در اختیار بورژوازی سنتی و اشرافیت فئودالی ـ روحانی بورژوا شده
قرار داده شده است.

کروبی
فقط مجتهد و روحانی نیست.

ضمنا
سرمایه دار
است.

مثلا صاحب بیمارستان است.

ناصر مکارم شیرازی
ضمنا
تاجر مثلا فرش است.

روحانیت
در
وحدت با اشرافیت فئودالی و بورژوازی سنتی
اکنون
همزمان دو فونکسیون دارد:

الف
هم
مثل سابق
نماینده ایده ئولوژیکی طبقه حاکمه است

ب
و
هم
فونکسیون سلطنت 
را
در لفافه ولایت و یا خلافت
به عهده گرفته است.

۶
«هیرارشی قدرت»
با
تحمیل اصل یک کاسه کردن مذهب و سیاست
اعمال حاکمیت می کند.

این اصل
از
نظر سازمانی
در
پوشش «ولایت فقیه»
تحقق می یابد.


روحانیت 
اکنون 
هم
دولت تشکیل می دهد
و
هم
موعظه می کند.

هم
هر نفسکش بالقوه و بالفعل
را
با
 استفاده از اهرم های های دولتی
بی رحمانه
سرکوب می کند
و
هم
حاکمیت طبقه حاکمه
را
توجیه فقهی
می کند
و
توده
را 
تخدیر.

می توان گفت
که 
توده
اکنون
تحت ستم مضاعف قرار دارد:
هم
تحت ستم مادی
قرار دارد
و
هم
تحت ستم ایده ئولوژیکی.

هم
سفره توده
خالی می شود
و
هم
کله توده.

توده
همزمان
هم
به لحاظ مادی غارت می شود
و
هم
به لحاظ فکری.

ادامه دارد. 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر