تأملی
از
میم نون
۱
خر تو خر استنباطی در درک تفاوت و تضاد حاکمیت و حکومت
در عدم توضیح رئالیستی ایندو مفهوم است.
۲
ما اخیرا در جامعه شناسی مارکسیستی ـ لنینیستی
تعریف حاکمیت
را ترجمه و منتشر کرده ایم.
۳
مفهوم حکومت و یا قدرت و یا اوتوریته
را
در
تحلیل مفصلی از استالینیسم
ترجمه و منشتر کرده ایم.
۴
به قول مؤلف همان تحلیل
جامعه شناسی
باید
از
بابت عجز در ارائه تعریف جامع راجع به اوتوریته، قدرت و حکومت
شرم کند.
۵
برای درک روشن تفاوت حاکمیت با حکومت
باید
دیالک تیکت زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
را
به
خدمت گرفت
که
یکی از مهم ترین کشفیات مارکس است:
کشفی همتراز با کشف آتش برای جامعه شناسی است
که
در
تز درک ماتریالیستی تاریخ
تجرید یافته است.
۶
حاکمیت و طبقه حاکمه
در
زیربنای اقتصادی جامعه
وجود و حضور دارد.
۷
به همین دلیل اصلا دیده نمی شود.
۸
از جنس اجنه است.
۹
اگرچه
سر رشته همه کارها و کثافتکاری ها
در
دستان خونالود حاکمیت و طبقه حاکمه
است.
۱۰
حاکمیت و طبقه حاکمه
به همین دلیل مثل کنه است
۱۱
رادیکال ترین انقلابات
مثلا انقلاب اکتبر
حتی
عاجز از کندن و کشتنش می گردد.
۱۲
به همین دلیل پس از ۷۰ سال
دوباره سر و کله اش پیدا می شود و وحشت می آفریند.
۱۳
حکومت
انعکاس حاکمیت در آیینه روبنای ایده ئولوژیکی است.
۱۴
از دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
دیالک تیک حاکمیت و حکومت (اوتوریته و قدرت)
از سویی
و
دیالک تیک طبقه حاکمه و هیئت حاکمه
از سوی دیگر
سربرمی کشد.
۱۵
تفکر مفهومی
حتما
و
به هر مشقت
باید تمرین شود و فراگرفته شود.
۱۶
اگر تیز بنگریم
هیتلر و پینوچه و خمینی و خامنه ای و غیره
نیستند
که
دست به جنایات موحش می زنند.
۱۷
اینها
فرامین طبقه حاکمه را جامه عمل می پوشانند.
چه بسا
بی آنکه خود متوجه باشند.
۱۸
طبقه حاکمه
را
فقط کسی می شناسد که به چراغ تئوری مارکسیسم ـ لنیینسم مجهز باشد.
اسامی امثال هیتلر و خمینی و شکنجه گران جوان جماران و غیره
را
می توان پیدا کرد
و
حتی
می توان
«این جانیان کوچک»
(فروغ فرخزاد)
را
محاکمه و اعدام کرد.
۲۰
بی آنکه طبقه حاکمه
حتی
اخمی دریافت کرده باشد.
محاکمه و اعدامش که محال است.
۲۱
حالا
ولایت فقیه
را
می توان
ریشه کن کرد
و
تک تک آخوندها
را
از
تک تک درختان خیابان ها
حلق آویز کرد
بدون اینکه حاکمیت طبقاتی و طبقه حاکمه
کمترین لطمه ای ببیند.
۲۲
مسئله اصلی
ولی
در
زیربنای اقتصادی
است:
در
فرم خصصوصی مالکیت بر وسایل اساسی تولید
است.
۲۳
انقلاب
هم
یعنی
تعویض طبقه حاکمه
تعویض حاکمیت طبقاتی
۲۴
پس زنده باد انقلاب
۲۵
خیلی ها مهره می بینند و حتی می توانند مهره ترور کنند
۲۶
هنر
دیدن طبقه است و بعد نوبت به مهره می رسد
۲۷
مهره مأمور است
ثانوی است
تعیین کننده نیست.
۲۸
در
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی
نقش تعیین کننده
از آن زیربنای اقتصادی است.
۲۹
در طویله های طبقاتی مثلا جوامع سرمایه داری
هیئت حاکمه هر چند سال یکبار تعویض می شود
هنر
اما
تعویض طبقه حاکمه است.
۳۰
البته هیئت حاکمه و حکومت و مهره های سیاسی و اقتصادی و فکری و ایده ئولوژیکی هیچ واره نیستند.
هیچ قطبی در هیچ دیالک تیکی هیچ واره نیست.
و
باید افشا شوند و اگر لازم بود نیست و نابود گردند.
ریشه و یا حاکمیت و طبقه حاکمه
اما نباید فراموش شود.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر