۱۳۹۷ آذر ۱۸, یکشنبه

مذهب (دین) (۵)


  پروفسور دکتر ورنر شوفن هاور
برگردان
شین میم شین

۳
علل عینی (اوبژکتیو) مذهب
ادامه

۲۴
·      در پیوند با گذار به طوایف پدرسالار که چارچوب همبود را  ـ در مقایسه با طوایف مادرسالار پیشین ـ وسعت می بخشد، امکان مذهبگرائی شخصی، یعنی تصور الهی منسوب به سرنوشت فرد هم فراهم می آید.

۲۵
·      در فرم های پیشین مذهب نه تنها رابطه بدوی انسان نسبت به طبیعت، بلکه علاوه بر آن، مناسبات مبتنی بر مساوات بدوی آنها نسبت بهم نیز انعکاس می یابد.

۲۶
·      همانطور که در واقعیت جامعه ای همبود اولیه همه اعضا برابرند، به همان سان نیز در تصورات راجع به جهان ارواح، از ارواح معینی که برتر از ارواح دیگر باشند، اثری نیست.

۲۷
·      تصورات مبتنی بر هیرارشی (سلسله مراتب) در جهان ارواح،  بعدها، پس از تشکیل مالکیت خصوصی بر وسایل تولید و تمایز همبود نجابتی متعاقب با آن، پدید آمده اند.

·      (آسمان همیشه آیینه زمین است.
·      در آسمان چیزی وجود ندارد که در زمین نباشد.
·      مترجم)

۲۸

·      انگلس روند تشکیل مذاهب به اصطلاح طبیعی، مذاهب طایفه ای و خلقی پلی ته ئیستی (چند خدا پرستی) را و گذار به مذاهب به اصطلاح تاریخی را، که رفته رفته خطوط پلی ته ئیستی کسب می کنند، به شرح زیر توضیح می دهد و تعریف مارکسیستی عام از ماهیت کلیه مذاهب ارائه می دهد:

الف
·      «کلیه مذاهب و ادیان، چیزی جز انعکاس تخیلی قدرت های خارجی حاکم و مسلط  بر زندگی مردم، در اذهان آنان نیستند.

ب
·      انعکاسی که در آن، قدرت های زمینی به هیئت قدرت های ماورای زمینی در می آیند.

پ
·      این انعکاس در آغاز تاریخ، فقط شامل حال قوای طبیعی می شد، ولی آنها در توسعه بعدی تاریخ خلق های مختلف، متنوعترین و رنگارنگترین چهره های بشرواره را به خود می گیرند.

ت
·      این روند ـ حداقل ـ در مورد ملل هند و اروپائی، از طریق مقایسه اساطیر آنها و منشاء وداهای هندی مورد بررسی قرار گرفته و بعد در مورد هندی ها، ایرانی ها، یونانی ها، رومی ها، آلمانی ها تا آنجا که مدارک تاریخی کفایت می کرده و در مورد کلت ها، لیتاوها و اسلاوها بطور منفرد ثابت شده است.

ث
·      اما بعدها، علاوه بر قوای طبیعی، قدرت های اجتماعی نیز وارد عمل می شوند، که به همان اندازه بیگانه و در آغاز، به همان اندازه غیرقابل توضیح بوده اند و با همان جبر طبیعی ظاهری قوای طبیعی مردم را زیر سلطه خود گرفته اند.

ج
·      هیئت های تخیلی که در آنها ـ در آغاز ـ فقط قوای اسرارآمیز طبیعی انعکاس می یابند، بدین طریق صفات ممیزه اجتماعی کسب می کنند و به نمایندگان قدرت های تاریخی مبدل می شوند.

ح
·      در مرحله توسعه بعدی تر، کلیه صفات ممیزه طبیعی و اجتماعی خدایان بیشمار به خدای واحد قدر قدرتی منتقل می شوند.
·      خدائی که خود بازتاب انسان انتزاعی است.

خ
·      بدین طریق است که مونوته ئیسم (یکتا پرستی) پا به صحنه می نهد، که از لحاظ تاریخی آخرین ثمره فلسفه عامیانه  یونان بوده و در خدای ملی صرف یهودی بنام یحوه تجسم خود را کسب می کند.

د
·      مذهب، در این فرم سهل الاستفاده و دمساز با همه چیز خود، می تواند بمثابه فرم بلاواسطه، یعنی فرم عاطفی ـ احساسی رفتار انسانها نسبت به قدرت های بیگانه طبیعی و اجتماعی حاکم، ادامه حیات دهد، تا زمانی که انسان ها زیر یوغ چنین قدرت هائی باشند
·      (مارکس و انگلس، «کلیات»، جلد ۲۰، ص ۲۹۴)

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر