۱۳۹۷ آذر ۱۴, چهارشنبه

تأملی در تأملات ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ (ﻣﺎﻧﻰ) (۲۷)

ﻣﻴﺮﺯﺍ ﺁﻗﺎ ﻋﺴگرﻯ
(ﻣﺎﻧﻰ)
(۱۳۳۰)
شاعر، نویسنده و پژوهشگر
انقلاب در برابر انقلاب!
منبع:
رادیو مانی
 
تحلیلی
از
یدالله سلطانپور

۱
اسلام در ایران رو به زوال است. 
با شتابی که هرگز پیشینه نداشته است.
 
اسلام
آنهم 
در 
ایران
با سرعت بی سابقه ای
رو به زوال می رود.
 
از کجا مانی به این نتیجه رسیده است؟
 
۲
 قدرقدرتی الله و تقدیر در حال افول اند.
 
دلیل زوال شتابمند اسلام
افول قدر قدرتی الله و تقدیر است.
 
مانی
در این جمله
تقدیر را تا درجه الله
ارتقا می دهد.
 
تقدیر
اما
نه قوه  خودمختاری و یا قوه مستقل خودسری،
بلکه
یکی از عوامل نامرئی الله است.
 
قضا و قدر
حتی
به زبان خواجه شیراز
بسان غلامان خوانین و سلاطین فئودالی
کر و لال و کور و خر اند.
 
ما آبروی فقر و قناعت نمی‌ بریم
با پادشه بگوی که روزی مقدر است
بر آستان میکده خون می‌ خورم مدام
روزی ما ز خوان قدر این نواله بود
برو ای ناصح و بر دردکشان خرده مگیر
کارفرمای قدر می‌ کند، این 
من چه کنم
 
مباش غره به علم و عمل، فقیه
مدام
که هیچکس ز قضای خدای جان نبرد
 
  قدرت تقدیر
تابع قدر قدرتی الله است.
 
سؤال حالا این است که مانی چگونه به افول قدر قدرتی الله و تقدیر پی برده است؟
 
۳
 استبداد مردمحور در لبۀ گور است. 
 
استبداد مردمحور؟
 
این «مفهوم»
واقعا
مانی درآوردی است.
 
نوبر بهار است.
 
شاید تاکنون به ذهن احدی نرسیده باشد که استبداد جنسیتی هم وجود دارد.
 
در هر صورت با زوال اسلام و افول قدر قدرتی الله و تقدیر،
استبداد مردمحور هم بر لب گور ایستاده است.
 
چی
باقی مانده؟
 
۴
و البته در برابر این‌ها جانشین متضادی هست 
که 
نه چندان آشکار اما بخوبی حس شدنی ست  و رو به نیرومندی.
 
آلترناتیو و بدیل مانوی برای اسلام و الله و تقدیر و استبداد مردمحور،
چیز متضادی است.
 
متضاد؟
 
متضاد با چه چیزی؟
 
من ـ زور مانی 
نکند
چیز ضد  و نقیضی باشد.
 
الترناتیو مانی 
ضمنا
چیز مبهمی است.
 
مانی
اما
این چیز مبهم
را
به خوبی حس می کند
و
حتی
می بیند که در حال تقویت است.
 
۵
شکل گیری نهایی این جابجایی
 به زمان، آزمون، کوشش و هزینه‌ های بیشتر نیازمند است.
 
عجب بدبختی ئی است.
 
همه موانع عینی و ذهنی از قبیل اسلام و الله و تقدیر و استبداد در حال زوال اند،
اما
الترناتیوی 
در دیدرس نیست.
 
برای تشکیل الترناتیو
مانی
به
زمان و آزمون و کوشش و هزینه های کلان نیاز دارد.
 
۶
هیچ دگرگشتِ فراگستر و پرژرفای تاریخی و فرهنگی
 یک شبه هستی نمی‌ یابد.

بل که نخست نطفه می‌بندد، سپس آرام و دشوار گسترش می یابد و در گذر توفان‌ ها، تضادها، آذرخش‌ ها و تندرها گام به گام فرا می‌ بالد تا به نیروی برتر تبدیل شود.
درست همانگونه که تخمۀ یک انسان از زهدان تا جوانی و والایی و خردمندی و توانایی فرامی‌ بالد. 
آن هم در گذر از بیماری ‌ها، تصادفات، فشارهای بیرونی و خطرات مرگ و نابودی.
 
بر منکرش نفرین.
 
حالا نمی شود
که
اندکی قانع باشیم 
و
دگرگشت مان فراگستر و پر ژرفا نباشد؟

حالا
که
نوبت به بدیل بهتر رسید
از در و دیوار بهانه ریخت.

ایرانیان و زنان
تحت رهبری مانویان
که
اسلام و الله و تقدیر و استبداد مردمحور
را
به زانو در آورده اند،
هنوز
بدیل بهتری
در چنته ندارند.
 
تنها
چیزی که مانی می تواند بداند
این است که

برافتادن حکومت استبداد دینی در ایران 
شرط نخست  این جهش برای فرابالی نوگرایی در ایران است. 
 
معلوم نیست که مانی قصد روشنگری دارد و یا عوامفریبی.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر