۱۳۹۴ مهر ۱۶, پنجشنبه

سفری ـ نظری ـ ابراز نظری ـ گذری (181)


جمعبندی از
مسعود بهبودی

آرزو بر جوانان و پیران عیب نیست، چارلی.

1
مسئله این است که خط فقر مادی،
 تعیین کننده خط فقر فکری است.  

2
سطح زیست تعیین کننده سطح تفکر است.
3
وجود اجتماعی، تعیین کننده شعور اجتماعی است.

4
حریفی که بخش اعظم عمرش را برای تحصیل نان مصرف کند،
برای تحصیل علم و دانش در مدرسه و دانشگاه وقت نخواهد داشت. 
دانش اکتسابی است.

رقص آتش
احسان طبری
 

نـقـش لـب بــر جــام بـسـتـم ســاقــیــا
کـز مـیـان آمـد بــه شـسـتـم ســاقــیــا

تــلـخ می نـــو شـــم شـراب زنـــدگـی
وز خــمـارت بـیـش مـســتـم ســاقــیــا

جـام جـانـم گــر چـه می آری بـه لــب
جــان جـامـت، مـی پــرســتـم ســاقــیــا

شمع دل بین، شـعـلـه در من می کـشـد
مـن پــر از پــروانـه هـسـتـم ســاقــیــا
پایان


جـام جـانـم گــر چـه می آری بـه لــب
جــان جـامـت، مـی پــرســتـم ســاقــیــا
معنی تحت اللفظی:
اگرچه جام جانم را به لبم می آوری
(تا حد مرگ، عذابم می دهی) 
جان جامت را می پرستم
و یا
سوگند بر جان جامت، که من می پرست هستم.

دو عرض ناقابل از بی پناهی
به خدمت حسین پناهی


1
اولا همگنان همسان خود را نباید با توده مردم عوضی گرفت.

2
ثانیا ایده ئولوژی (اخلاق و رفتار و پندار و افکار) حاکم،
ایده ئولوژی طبقه حاکمه است
که در طول زمان
توسط روشنفکران طبقه حاکمه
 بسان شوکران شیرین تر از عسل
 بر حلق خلق ریخته شده و ریخته می شود.

نمیشه برگشت و آغاز خوبی داشت
اما میشه تغیر مسیر داد و پایان خوبی داشت.
 حریف


1
ایراد اصلی ضرب المثل ها انتزاعیت آنها ست.

2
چیزها، پدیده ها، سیستم ها و روندهای هستی
در ضرب المثل ها
به صورت مطلق طرح می شوند و «حل» می شوند.

3
در حالیکه هیچکدام از آنها مطلق نیستند،
بلکه دیالک تیکی از نسبی و مطلق اند.

4
آغاز مطلق وجود ندارد.
هر آغازی فی نفسه آغازی ماقبل خود دارد.

5
هر تجدید نظر مثبت و یا منفی ئی
   برگشتی است برای شروع از نو.

6
بهتر آن است
که مشخص بیندیشیم ومشخص سخن گوییم.

سرچشمه اندیشه (آگاهی) کار است.

1
چون در روند کار و به برکت کار است که
 آدمی شروع به تفکر می کند.

2
به قول حکیم روانشناس آلمانی
ـ پروفسور کلاوس هولتس کامپ ـ
هر تبری که دهقان بر تنه درخت فرود می آورد،
   سیلی از سیگنال های حسی راجع به خشکی و تری تنه، درستی و نادرستی اندازه دسته تبر
تیزی و کندی تیغه تبر
و حتی راجع به صحت و سقم پیشتصورات خود دهقان
 راجع به درخت و تبر و تنه و تیغه و دسته تبر
به کارگاه حلاجی مغز ارسال می شوند.
       
3
تفکر و نتیجه نهائی آن (اندیشه)
نتیجه حلاجی این سیگنال های حسی است.

4
بهشت اما جای کار نیست.
بهشت برین
جای علافی و عیاشی است.

5
به همین دلیل حوا و آدم نمی توانند متفکر باشند،
چه رسد به آگاه
 
ای همدل غافل
ای خوشخیال سرخوش دولت آباد،


1
خلایق با توضیحات مفصل حتی
حرف همدیگر را نمی فهمند
چه رسد به اشارتی.

2
اگر شک داشتی پای منبر سید علی بنشین
و ببین که برای ذکر ساده ترین عندیشه  به همدلان
ساعت ها زور می زند.

شیوه تفکر شما و نه فقط شما
هم اسکولاستیکی است و هم سوبژکتیویستی.

1
شیوه تفکر خدا در قرآن کریم هم سوبژکتیویستی است.

2
شما به عوض پرداختن به موضوع شناخت
ـ در اینجا تحت ستم قرار داشتن زنان ـ
به در و دیوار می زنید.

3
در دیالک تیک اوبژکت شناخت (تحت ستم بودن زنان. در اینجا)  
و سوبژکت شناخت (سیمون از دیوار و حزب فلان از در)
نقش تعیین کننده از آن اوبژکت شناخت است  

4
چون محتوای شناخت نه در حسن و حسین و سیمین و حشمت
بلکه در خود موضوع شناخت است.

5
بهتر است که به خود موضوع بپردازیم
اگر در صدد کشف حقیقت عینی هستیم.

6
سوبژکتیویسم همین است:
من به آن باور دارم ـ تو به این ـ حسن به چیز دیگر.

7
مذهب فرمی از شعور است.

8
مذهب شعور وارونه و پا در هوا ست.

9
شعور تعیین کننده وجود نیست.

10
خود مذهب به عنوان شعور
انعکاس وجود است.
اگر عمله ای فردا انگل شود،
(طرز تهیه نان سفره اش عوض شود)
طرز تفکرش هم دیریا زود زیر و رو می شود.

11
ستم بر زنان در وهله نخست
همان شالوده اقتصادی و اجتماعی را دارد که خود مذهب.
        
12
جهان بینی شما ایدئالیستی است.
شما وجود را (ستم بر زنان را) ناشی از روح و یا شعور (مذهب) می پندارید.

13
این همان جهان بینی آخوند ها و انگل ها ست.

14
و سوبژکتیویسم هم  همان طرز «تفکر» مذهبی است.

15
آخوندیسم هم
راه حل همه مسائل اجتماعی را
در ایمان مذهبی می داند.
شما در بی ایمانی و یا اته ئیسم یم دانید.

16
شما خیال می کنید که اگر مذهب از بین برود،
ستم بر زنان اتمام می پذیرد.
ولی از این خبرها نیست.     
ستم بر زنان ریشه های اجتماعی ـ اقتصادی، طبقاتی و فرماسیونی دارد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر