۱۳۹۴ مهر ۱۶, پنجشنبه

دیالک تیک شبانتاریا و ژیگولتاریا در کشور عه هورا (6)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون

ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ»  ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.

·        کسب و کار شبانتاریا و ژیگولتاریا همیشه و همه جا از همین قرار است:
·        ذکر مکانیکی جمله ای از حریفی و اعلام پایان ظفرمند چالش نظری.
·        مارکس حتما در مقابل چنین کسانی بوده که اعلام داشته:
·        من مارکسیست نیستم.

·        چون این طرز تفکر با روح خلاق و زنده و شاداب مارکسیسم از ریشه بیگانه است.
·        این طرز تفکر، طرز تفکر اسکولاستیکی است.
·        با این ترفند فقط می توان آبروی مارکسیسم را در ملأ عام ریخت.

1

ﺍﻧﮕﻠﺲ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺘﺪﺍﻻﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﮐﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ
ﻭ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﯿﺎﺩ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ.

·        این حکم انگلس باید در فرم اصلی و اصیلش نقل شود و بعد مورد بررسی قرار گیرد.
·        انگلس این کتاب را بر اساس یادداشت های مارکس و بر اساس تلی از اسناد و مدارک باستانشناسی از مورگان امریکائی تحریر کرده است.
·        ما متأسفانه هنوز آن را نخوانده ایم و اگر بخت، یار باشد، باید خوانده شود و مورد تحلیل قرار گیرد.

·        ولی ذکر مکانیکی جمله ای از حریفی، فی نفسه، نمی تواند به معنی توضیح علمی ستم بر زنان و یا هر مسئله دیگر باشد.

·        حکم معینی نتیجه تجرید افکار و احکام بیشماری است.
·        به همین دلیل باید آن حکم، تشریح شود و صحت آن با تکیه بر دلایل تجربی، منطقی و نظری اثبات شود.

2
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﺁﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ.

·        این توضیح انگلس توضیح ماتریالیستی ـ دیالک تیکی ـ تاریخی ستم بر زنان است.
·        انگلس در این جمله، دیالک تیک تولید حوایج حیاتی جامعه و بازتولید جامعه را توسعه می دهد.
·        در این زمینه نمی توان دیالک تیکی عام تر از این و ژرف تر از این پیدا کرد:
·        انگلس ریشه ستم بر زنان را در اعماق اقتصادی ـ اجتماعی جامعه کشف می کند و اعلام می دارد.
·        این دیالک تیکی غول آسا ست.
·        این توضیحی کلاسیک و بی همتا ست.

·        ولی این دیالک تیک را باید مورد تأمل همه جانبه قرار داد و اثبات کرد:

3
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﺁﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ
ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ.

·        این دیالک تیک تولید و بازتولید، عطر دیالک تیک دیگری را به مشام آدمی می اورد:
·        عطر دیالک تیک دیگری را که کلاسیک های مارکسیسم برای اثبات سرنگونی اجتناب ناپذیر سرمایه داری کشف و اعلام کرده اند:
·        عطر دیالک تیک تولید و مالکیت را.

4
·        ما حافظه خوبی در زمینه ازبر کردن احکام نداریم، ولی شاید بتوان به تقلید از انگلس چنین فرمولبندی کرد:  

ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ نعمات مادی  
به طور ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ صورت می گیرد،
در حالیکه مالکیت بروسایل تولید و تصاحب ثروت تولید شده،
ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ.

·        دیالک تیک تولید و مالکیت و تصاحب.
·        وقتی توضیح، توضیح به معنی حقیقی کلمه باشد، همزمان حاوی راه حل مسئله نیز است:
·        برای پایان دادن به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری باید تضاد تولید اجتماعی و مالکیت خصوصی حل شود:
·        مالکیت بر وسایل تولید و ثروت جامعه (چه طبیعی و چه تولیدی) باید اجتماعی شود.
·        یعنی از انحصار مشتی انگل، مفتخور و پتیاره خارج شود و از آن تمامی جامعه (به انضممام خود آنها به عنوان انسان مولد و زحمتکش)  گردد.

5
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﺁﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ.

·        در این توضیح علمی انگلس نیز راه حل مسئله زنان تبیین می یابد:
·        تضاد تولید اجتماعی و بازتولید خصوصی باید حل شود تا تبر بر ریشه های ستم بر زنان فرود آید.

·        این اما به چه معنی است؟

6
·        این بدان معنی است که بازتولید جامعه (ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ)  باید اجتماعی شود.

·        این به چه معنی است؟  

7
·        این بدان معنی است که زنان باید از کار خانه و بچه داری آزاد شوند.

·        این به چه معنی است؟  

8
·        این بدان معنی است که زنان باید از خانه برون آیند و وارد جامعه شوند.
·        وارد روند تولید و توزیع و خدمات و آموزش و پرورش و غیره گردند.

·        اما نتیجه ی این پدیده و روند چیست؟   

9
·        نتیجه این  پدیده و روند برابری عملی و عینی ـ واقعی زنان و نران است.
·        این به معنی پایان برابری زن و مرد در حرف و آغاز برابری زن و مرد در عمل است.
·        این ضمنا تبری عمیق و مؤثر، بر ریشه های مردسالاری کذائی است.

·        این پدیده و روند اما نه پایان قطعی رهایش زنان، بلکه آغاز رادیکال روند رهایش زنان است.
·        گام ریشه ای و رادیکالی در روند رهایش زنان است.

·        چرا و به چه دلیل؟  

10
·        به این دلیل که نظم نوین نه در لحظه، بلکه در روند تشکیل می یابد.
·        به زمان نیاز دارد.

·        آبستن تنش ها، کشمکش ها، مقاومت ها و تضادهای رنگارنگ است.

·        در این روند طولانی رهایش زنان، رزم ایده ئولوژیکی ـ سیاسی ـ فکری ـ فرهنگی ـ پداگوژیکی پیگیری بر ضد میراث فکری،  معرفتی ـ نظری، سنتی و اخلاقی جامعه چند هزارساله طبقاتی ادامه می یابد.

·        روشنگری در این زمینه نیز صرفنظر ناپذیر خواهد بود.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر