ویرایش
و تحلیل از
ربابه
نون
ﺩﺭ ﻣﻘﺎﺑﻠﻪ ﺑﺎ ﺍﯾﻦ ﻧﮕﺮﺵ ﺑﻪ
«ﻣﻨﺸﺎﺀ ﺧﺎﻧﻮﺍﺩﻩ، ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﻭ ﺩﻭﻟﺖ» ﻓﺮﺩﺭﯾش ﺍﻧﮕﻠﺲ،
ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻣﺒﻨﺎﯾﯽ ﺗﺌﻮﺭﯾﮏ ﺍﺳﺘﻨﺎﺩ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ.
·
کسب و کار
شبانتاریا و ژیگولتاریا همیشه و همه جا از همین قرار است:
·
ذکر مکانیکی جمله ای از حریفی و اعلام پایان ظفرمند چالش نظری.
·
مارکس حتما در مقابل چنین کسانی بوده که اعلام داشته:
·
من مارکسیست نیستم.
·
چون این طرز تفکر با روح خلاق و زنده و شاداب مارکسیسم از ریشه بیگانه است.
·
این طرز تفکر، طرز تفکر اسکولاستیکی است.
·
با این ترفند فقط می توان آبروی مارکسیسم را در ملأ عام ریخت.
1
ﺍﻧﮕﻠﺲ ﭼﻨﯿﻦ ﺍﺳﺘﺪﺍﻻﻝ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﮐﻪ ﭘﯿﺪﺍﯾﺶ ﻣﺎﻟﮑﯿﺖ ﺧﺼﻮﺻﯽ
ﻭ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﺎﺕ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﯿﺎﺩ ﺯﻧﺎﻥ ﻣﻨﺠﺮ ﺷﺪ.
·
این حکم انگلس باید
در فرم اصلی و اصیلش نقل شود و بعد مورد بررسی قرار گیرد.
·
انگلس این کتاب را بر اساس یادداشت های مارکس و بر اساس تلی از اسناد و مدارک
باستانشناسی از مورگان امریکائی تحریر کرده است.
·
ما متأسفانه هنوز آن را نخوانده ایم و اگر بخت، یار باشد، باید خوانده شود و مورد
تحلیل قرار گیرد.
·
ولی ذکر مکانیکی
جمله ای از حریفی، فی نفسه، نمی تواند به معنی توضیح علمی ستم بر زنان و یا هر
مسئله دیگر باشد.
·
حکم معینی نتیجه
تجرید افکار و احکام بیشماری است.
·
به همین دلیل باید آن حکم، تشریح شود و صحت آن با تکیه بر دلایل تجربی، منطقی
و نظری اثبات شود.
2
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ
ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﺁﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
·
این توضیح انگلس
توضیح ماتریالیستی ـ دیالک تیکی ـ تاریخی ستم بر زنان است.
·
انگلس در این جمله، دیالک تیک تولید حوایج حیاتی جامعه و بازتولید جامعه را توسعه
می دهد.
·
در این زمینه نمی توان دیالک تیکی عام تر از این و ژرف تر از این پیدا کرد:
·
انگلس ریشه ستم
بر زنان را در اعماق اقتصادی ـ اجتماعی جامعه کشف می کند و اعلام می دارد.
·
این دیالک تیکی غول آسا ست.
·
این توضیحی کلاسیک و بی همتا ست.
·
ولی این دیالک تیک را باید مورد تأمل همه جانبه قرار داد و اثبات کرد:
3
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ
ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﺁﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ
ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
·
این دیالک تیک
تولید و بازتولید، عطر دیالک تیک دیگری را به مشام آدمی می اورد:
·
عطر دیالک تیک دیگری
را که کلاسیک های مارکسیسم برای اثبات سرنگونی اجتناب ناپذیر سرمایه داری کشف و
اعلام کرده اند:
·
عطر دیالک تیک تولید و مالکیت را.
4
·
ما حافظه خوبی در
زمینه ازبر کردن احکام نداریم، ولی شاید بتوان به تقلید از انگلس چنین فرمولبندی
کرد:
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ نعمات مادی
به طور ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ صورت می گیرد،
در حالیکه مالکیت بروسایل تولید و تصاحب ثروت تولید شده،
ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ.
·
دیالک تیک تولید
و مالکیت و تصاحب.
·
وقتی توضیح،
توضیح به معنی حقیقی کلمه باشد، همزمان حاوی راه حل مسئله نیز است:
·
برای پایان دادن
به فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری باید تضاد تولید اجتماعی و مالکیت
خصوصی حل شود:
·
مالکیت بر وسایل تولید و ثروت جامعه (چه طبیعی و چه تولیدی) باید اجتماعی شود.
·
یعنی از انحصار مشتی انگل، مفتخور و
پتیاره خارج شود و از آن تمامی جامعه (به
انضممام خود آنها به عنوان انسان مولد و زحمتکش) گردد.
5
ﺩﺭ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﯼ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﯼ، ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻧﯿﺎﺯﻫﺎﯼ ﺍﻭﻟﯿﻪ ﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﯾﮏ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ
ﺍﺟﺘﻤﺎﻋﯽ ﺍﺳﺖ،
ﺣﺎﻝ ﺁﻥ ﮐﻪ ﺑﺎﺯﺗﻮﻟﯿﺪ ﺁﻥ ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪﯼ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺍﺳﺖ
ﮐﻪ ﻋﻤﺪﺗﺎ ﺩﺭﭼﻬﺎﺭﺩﯾﻮﺍﺭﯼ ﺧﺎﻧﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻣﯽﮔﯿﺮﺩ.
ﺳﺘﻢ ﺑﺮ ﺯﻧﺎﻥ ﺩﺭ ﺗﻘﺎﺑﻞ ﻭ ﺗﻀﺎﺩ ﺑﯿﻦ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻓﺮﺁﯾﻨﺪ ﺭﯾﺸﻪ ﺩﺍﺭﺩ.
·
در این توضیح
علمی انگلس نیز راه حل مسئله زنان تبیین می یابد:
·
تضاد تولید اجتماعی و بازتولید خصوصی باید حل شود تا تبر بر ریشه های ستم بر
زنان فرود آید.
·
این اما به چه معنی است؟
6
·
این بدان معنی
است که بازتولید جامعه (ﯾﻌﻨﯽ ﭘﺮﻭﺭﺵ ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ) باید اجتماعی شود.
·
این به چه معنی است؟
7
·
این بدان معنی
است که زنان باید از کار خانه و بچه داری آزاد شوند.
·
این به چه معنی است؟
8
·
این بدان معنی
است که زنان باید از خانه برون آیند و وارد جامعه شوند.
·
وارد روند تولید و توزیع و خدمات و آموزش و پرورش و غیره گردند.
·
اما نتیجه ی این پدیده و روند چیست؟
9
·
نتیجه این پدیده و روند برابری عملی و عینی ـ واقعی زنان و
نران است.
·
این به معنی پایان برابری زن و مرد در حرف و آغاز برابری زن و مرد در عمل است.
·
این ضمنا تبری عمیق و مؤثر، بر ریشه های مردسالاری کذائی است.
·
این پدیده و روند اما نه پایان قطعی رهایش زنان، بلکه آغاز رادیکال روند رهایش
زنان است.
·
گام ریشه ای و
رادیکالی در روند رهایش زنان است.
·
چرا و به چه دلیل؟
10
·
به این دلیل که
نظم نوین نه در لحظه، بلکه در روند تشکیل می یابد.
·
به زمان نیاز دارد.
·
آبستن تنش ها، کشمکش ها، مقاومت ها و تضادهای رنگارنگ است.
·
در این روند طولانی رهایش زنان، رزم ایده ئولوژیکی ـ سیاسی ـ فکری ـ فرهنگی ـ
پداگوژیکی پیگیری بر ضد میراث فکری، معرفتی
ـ نظری، سنتی و اخلاقی جامعه چند هزارساله طبقاتی ادامه می یابد.
·
روشنگری در این زمینه نیز صرفنظر ناپذیر خواهد بود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر