۱۳۹۱ دی ۳۰, شنبه

تمرین تفکر مفهومی (124)

سعدی
( گلستان با ب اول، ص   29)    
نترسد آن، که بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید، کسش نگیرد دست

·        معنی تحت اللفظی این بیت:
·        کسی که از افتادگان دستگیری نکند، هراس از آن ندارد که وقتی از پای درآید، کسی به دستگیری اش نشتابد.
·          
·        سعدی در این هشدار قصد ابلاغ کدامین حقیقت امری را دارد؟

·        برای پاسخ به این پرسش بهتر است به شناخت افزار دیالک تیکی مورد نظر او دست یابیم.

1
نترسد آن، که بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید، کسش نگیرد دست

·        برای کشف شناخت افزارهای دیالک تیکی سعدی بهتر است که به مفاهیم او نظری بیاندازیم:
·        «افتادگان»، «دستگیری»

2

·        اکنون می توان گفت که سعدی دیالک تیک فراز و فرود را به شکل دیالک تیک ایستاده و افتاده بسط و تعمیم می دهد و از از فراز می خواهد به دستگیری از افتاده بپردازد.
·        این تئوری احسان سعدی است.
·   در همین تئوری سعدی و حافظ، هومانیسم فئودالی گنجانده شده است، هومانیسمی سرشته به عوامفریبی و کنسرواتیسم (محافظه کاری، سیاست حفظ وضع موجود.)

3
·        افتاده کیست و دلیل افتادگی او چیست؟

·        افتادگان اعضای زحمتکش جامعه اند که عمری بسان مورچه جان کنده اند و حاصلی کردوکارشان یا به دلیل سطح نازل توسعه نیروهای مولده بخور و نمیر بوده و یا مورد چپاول خان های خودی و بیگانه قرار گرفته است.
·        اکنون که دیگر قادر به کار نیستند، بسان خری از املاک اربابی رانده شده اند تا در بهترین حالت به گدائی روزگار بگذرانند.

4

·        سعدی در باب احسان از طبقه حاکمه و زحمتکشان هنوز نیافتاده می خواهد که از این افتادگان دستگیری کنند.
·        اگر سعدی و بعد حافظ صراحت بیشتری به خرج دهند، طبقه حاکمه را از شورش گرسنگان هشدار می دهند:

 حافظ
ساقی به جام عدل بده باده، تا گدا
غیرت نیاورد که جهان پربلا کند

·        معنی تحت اللفظی:
·        ساقی در جام عدل می بده تا گدایان حمیت و جرئت به خرج ندهند و دنیا را دچار آفت نسازند.
·         
·        حافظ هم همان رهنمود سعدی را ابلاغ می کند:
·        او از طبقه حاکمه بطور غیرمستقیم عدل پیشگی می طلبد تا سیستم فئودالی در نتیجه شورش گرسنگان   دچار بلا نگردد.
·        حافظ این طرز استدلال را نیز از سعدی دارد.
5

·        نگرانی سعدی و حافظ از فروپاشی نظام فئودالی در اثر شورش توده های مولد و زحمتکش است و احسان به افتادگان منفذ لازم برای جلوگیری از انفجار توده ای است.

6
نترسد آن، که بر افتادگان نبخشاید
که گر ز پای در آید، کسش نگیرد دست

·        شیوه استدلال سعدی اما قابل توجه است.
·        سعدی قانون زیر و زبر شدن چیزها را برای تهدید ایستاده به خدمت می گیرد.

·        تئوری احسان سعدی از اهمیت تعیین کننده ای برخوردار است.
·        آن سان که او بابی از بوستان و گلستان را بدان اختصاص داده است.
·        مسئله احسان در قاموس سعدی به مثابه ایدئولوگ سرسپرده فئودالیسم، مسئله ای حیاتی ـ مماتی است.
·        آن سان که او حتی دست به تهدید علنی می زند و طبقه حاکمه را از خیزش انقلابی توده ها به وحشت می اندازد:

7

·        سعدی همانند ماتریالیستی تمام عیار به تجارب تاریخی ـ واقعی اشاره می کند.
·        کم نبوده اند ایستاده هائی که افتاده اند و بی یار و یاور مانده اند.

·        اخطار سعدی صریح و روشن است:
·        اگر می خواهی که در دوره شکست و بی کسی تنها و بی یاور و بی پناه نمانی، از ستم بر ضعفا و زیردستان پرهیز کن!

·        سعدی در این اخطار استراتژیکی خود، چندین شناخت افزار دیالک تیکی را به خدمت می گیرد:

8

·        او اولا  دیالک تیک بیم و امید را به خدمت می گیرد و به شکل دیالک تیک افتادگی و دستگیری بسط و تعمیم می دهد.
9

·        او ضمنا و در پرده، دیالک تیک داد و ستد را به شکل دیالک تیک دستگیری از افتاده و امید به دستگیری به هنگام افتادگی بسط و تعمیم می دهد:
·        امروز از افتاده دستگیری کن (داد)، تا فردا به هنگام افتادگی از تو دستگیری کنند (ستد.)
·        امروز دست از ستم بردار (داد)، تا فردا  پوست از تنت نکنند و پناهت دهند (ستد.)

10

·        سعدی می تواند به موعظه ملک بی انصاف بپردازد.
·        سعدی فوت و فن وعظ را سال ها پیش، در نظامیه بغداد آموخته است، ولی او در وهله اول نه واعظ، بلکه حکیم و فیلسوف است، فیلسوفی جامعه گرا و خردگرا.

·        او تنها زمانی به وعظ  متوسل می شود و آیه و حدیث می آورد که قصد اثبات احکام باطل و ارتجاعی را بر سر دارد و برای اثبات احکام نامعقول نمی توان از عقل کمک گرفت.
·        عقل همیشه جانبدار حق است و برای اجبار عقل به جانبداری از باطل راهی جز حلق آویز کردن آن وجود ندارد. 
·        سعدی راه حلی برای غلبه بر تضاد فراز و فرود ندارد و لذا کاهش حتی المقدور ستم بر بنده ها و رعایا را هدف خود قرار می دهد.
·        در جامعه سعدی، حتی هفتصد سال بعد از مرگ او به سبب سطح توسعه نازل نیروهای مولده، همچنان و هنوز شرایط عینی و ذهنی لازم برای حل فوری تضاد فراز و فرود فراهم نیامده است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر