۱۳۹۱ شهریور ۲۱, سه‌شنبه

سیری در جهان بینی عبید زاکانی (14)

بابک خرمدین
سردار سرخ کمونیسم آغازین


خواجه نظام‌الدین عبیدالله زاکانی معروف به عبید زاکانی
(701 ـ 772 هجری قمری)
رساله دلگشا

ياد خدا و پيامبر


شخصي از مولانا عضدالدين پرسيد:
«چطور است كه در زمان خلفا مردم دعوي خدايي و پيغمبري بسيار مي‌كردند و اكنون نمي‌كنند؟ »


گفت:
« مردم اين روزگار را چندان ظلم و گرسنگي پيش آمده است كه نه از خداي شان به ياد مي‌ آيد و نه از پيغامبر.»

تحلیل یاز یدالله سلطان پور

1

خدا و پيامبر


• دلیل و یا دلایل اوبژکتیف و سوبژکتیف دعوی خدائی و پیامبری کدام است؟

الف

• دلایل دعوی مرجع ماورای اجتماعی ـ ماورای طبیعی و یا رسول مرجع ماورای اجتماعی ـ ماورای طبیعی می تواند اوبژکتیف (عینی) باشد.

مثال

• وقتی جامعه بشری به دلیل توسعه نیروهای مولده از فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی اولیه وارد فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی برده داری می شود، یعنی وقتی وجود اجتماعی تحول کیفی می یابد، به تحول کیفی در شعور اجتماعی نیز نیاز می افتد:

• وجود همیشه با شعور توأم است.


• مراجعه کنید به دیالک تیک وجود و شعور (ماده و روح)، دیالک تیک وجود اجتماعی ـ شعور اجتماعی در تارنمای دایرة المعارف روشنگری

• وقتی وجود اجتماعی تحول کیفی پیدا کند، یعنی وقتی زیربنای جامعه تحول یابد، یعنی وقتی شیوه زیست انسان ها عوض شود، تعویض روبنای جامعه و شیوه تفکر آنها نیز الزامی می گردد.
• نظام برده داری، جامعه بی طبقه پیشین را به دو طبقه اقلیت برده دار و طبقه اکثریت برده تقسیم می کند.

• همین دو شقه گشتن زمینی در آئینه آسمان منعکس می شود:
• قوای آسمانی، که انعکاس بشریت در آئینه آسمان اند، به دو طبقه اصلی معبود و عبد تقسیم می شوند:

• معبود همان انعکاس آسمانی ـ انتزاعی برده داران خرد و کلان زمینی است.

• عبد در هیئت ملائکه و اجنه و غیره انعکاس آسمانی ـ انتزاعی توده های مولد برده و زحمتکش و وابسته به برده داران زمینی است.

ب

• با تشکیل شعور اجتماعی جدید، شعور اجتماعی قدیم نفی دیالک تیکی می شود:

• درست به همان سان که وجود اجتماعی پیشین نفی دیالک تیکی می شود:
• همانطور که فرماسیون اجتماعی اشتراکی با فرماسیون اجتماعی برده داری جایگزین می شود، به همان سان نیز شعور اجتماعی پیشین، جای خود را به شعور اجتماعی نوین می دهد.

• جای روبنای ایدئولوژیکی سابق را روبنای ایدئولوژیکی جدید می گیرد.

• مذهب (خدا و پیامبر)
یکی از نهادهای بسیار مهم روبنای ایدئولوژیکی جامعه است.

2
شخصي از مولانا عضدالدين پرسيد:
«چطور است كه در زمان خلفا مردم دعوي خدايي و پيغمبري بسيار مي ‌كردند و اكنون نمي‌ كنند؟ »


قلعه جمهور
(پایگاه مقاومت کمونیسم آغازین)


• بی اعتنا به چند و چون این پرسش و صحت و سقم محتوای آن، می توان حدس زد که دعوی خدائی و پیامبری از سوی خیلی ها در زمان خلفا در بستر همین تحول کیفی جامعه صورت می گیرد:

• برای درک این پدیده باید دیالک تیک ماده و روح (وجود و شعور) و دیالک تیک تئوری و پراتیک را به خدمت گرفت:
• دعوی خدائی و پیامبری را بهتر است در بستر مبارزات طبقاتی جاری در جامعه درک کرد و توضیح داد:

• مقاومت طرفداران فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی اشتراکی اولیه
و مبارزه مادی و قهرآمیز آنها بر ضد نظام نوین برده داری با مقاومت و مبارزه ایدئولوژیکی همراه می شود:
• مقاومت و مبارزه سیاسی و عملی دست در دست با مقاومت و مبارزه ایدئولوژیکی می رود.

• در مقابل خدای برده داران، خدای مساوات طلبان و در برابر پیامبر برده داران، پیامبران مساوات طلبان قد برمی کشند.
• کثرت مدعیان خداائی و پیامبری در زمان خلفا نشانه شدت مبارزه فرماسیونی در جامعه بوده است.

• گذار از فرماسیون اجتماعی اشتراکی اولیه به فرماسیون اجتماعی برده داری ـ مثل هر گذار تاریخی دیگر ـ دشوار و خشن و خونین بوده و با مقاومت های درازمدتی مواجه شده است.

• به احتمال قوی در زمان خلفای راشدین، این مقاومت هم در عرصه عمل (پراتیک) و هم در عرصه نظر (تئوری)، هم در فرم مقاومت مسلحانه و هم در فرم مقاومت و مبارزه ایدئولوژیکی شدید بوده است.

• دعوی خدائی و پیامبری نیز فرمی از مقاومت ایدئولوژیکی و مبارزه طبقاتی در مقابل ایدئولوژی و قدرت مادی طبقه حاکمه جدید بوده است.

3
گفت:
« مردم اين روزگار را چندان ظلم و گرسنگي پيش آمده است كه نه از خداي شان به ياد مي‌ آيد و نه از پيغامبر.»


اعدام بابک خرمدین
سردار طرفداران جامعه اشتراکی آغازین

• توضیح مولانا عضدالدین توضیحی ریشه ای (رادیکال)، ماتریالیستی ـ دیالک تیکی خودپو و در عین حال، توضیحی انتقادی و افشاگر است، البته در لفافه طنز.

• دلیل کاهش مدعیان خدائی و پیامبری، سرکوب مادی و معنوی خشن و خونین توده ها ست:
• سرکوبی وحشیانه و وحشت بار!
• تحمیل ستم و فقر و ذلت مادی و نهایتا معنوی بی حد و مرز:
• بستن جزیه و صد نوع مالیات و فشار و حک حرمت دیگر بر توده های مولد و زحمتکش.

• سرکوب رادیکال مقاومت عملی و مادی توده ها، نشاندن بیرحمانه آنان به خاک سیاه «ستم و گرسنگی» و نتیجتا خاموش ساختن اجاق مقاومت و مبارزه ایدئولوژیکی آنها.

آن سان که دیگر
نه از خدای آلترناتیو نشانی می ماند،
نه از ایمان به خدایان آلترناتیو و نه از پیامبران آلترناتیو

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر