۱۳۹۰ اسفند ۶, شنبه

سیری در شعری از داریوش لعل ریاحی (2)

بهتر که نباشید و به تصویر نیایید
(4 اسفند 1390)
Dlr1266@hotmail.com
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com


تحلیلی از میم نون

• آفت زده این باغ، ببینید کجایید
• یکبار دگر لشگر این شعبده هایید

• دستی بده، ای هموطن غرق تماشا
• وقت دگری نیست که از خواب درآیید

• هر بار که بازیگر این معرکه گشتید
• گفتند و نوشتند، براین شیوه رضایید

• این معرکه توهین به شعور همگان است
• ظلم و خفقان است، اگر نوش نمایید

• بی رأی شما، مهره همان است که باید
• بازیگر تصویر حماسی اش چرایید؟

• تحریم چنین است که در خانه بمانید
• بهتر که نباشید و به تصویر نیایید

• خلوت چو شود کوچه و بازار و خیابان
• دیگر نتوان گفت، هوادار شمایید!

بیت سوم
هر بار که بازیگر این معرکه گشتید
گفتند و نوشتند، براین شیوه رضایید

2
مفهوم «گفتن و نوشتن رضایت به شیوه»

• شاعر در این بیت، دست به استدلال علمی می زنند، تا به اثبات صحت امر به معروف و نهی از منکر خویش نایل آیند:
• ایشان دیالک تیک وسیله و هدف را به شکل دیالک تیک «بازیگر معرکه گشتن» توده و توجیه رضایت توده از رژیم بسط و تعمیم می دهند و بدرستی نقش تعیین کننده را از آن وسیله (بازیگر معرکه انتخابات گشتن) می دانند.

• نه فقط به این دلیل، بلکه به دلیل دیگری هم باید از شاعر فرهیخته سپاسگزار بود و آن اینکه ایشان به جای واژه «بازیچه» از واژه «بازیگر» استفاده می کنند.

• حتما کسی خواهد پرسید که فرق میان آندو چیست؟

• اینکه توده، بازیگر معرکه و یا بازیچه معرکه
باشد در نهایت آب واحدی به آسیاب واحدی ریخته می شود.

• مسئله اما به این سادگی ها نیست.

• وقتی شاعری می گوید که توده بازیگر معرکه بوده، این بدان معنی است که توده سوبژکت عمل بوده، فاعل فعل مورد نظر شاعر بوده، یعنی با استقلال اندیشه و عمل به ایفای نقشی کمر بسته است.

• این فی نفسه نشانه خودمختاری سوبژکت معرکه است.

• اما اگر شاعر بگوید که توده بازیچه در این معرکه بوده، بدان معنی است که توده نه سوبژکت، بلکه اوبژکت معرکه بوده، آلت دست این و آن بوده، فاقد استقلال اندیشه و عمل بوده، نه خودمختار بلکه وابسته این و آن بوده است.

• ما از این بابت سپاسگزار شاعریم که خواهران و برادران مولد و زحمتکش ما را به درجه اوبژکت تنزل نداده اند.

• در هر صورت، بنا بر منطق استدلالی شاعر، اگر توده ها به ایفای نقش فعال در معرکه تن در نمی دادند، منفعل می ماندند و به تماشای معرکه از دور و یا نزدیک اکتفا می کردند، آنگاه دیگر کسی نمی تواسنت از رضایت توده ای نسبت به «شیوه» حکومت خود دم بزند، یعنی خود را نماینده منتخب توده جا بزنند.

• حتما یکی خواهد پرسید، که در آن صورت چی می شد؟

• باید ببینیم.

بیت چهارم
این معرکه توهین به شعور همگان است
ظلم و خفقان است، اگر نوش نمایید

• مفاهیمی که شاعر در این بیت به خدمت می گیرند، عبارتند از «معرکه»، «توهین به شعور همگان»، «ظلم»، «خفقان» و «نوش کردن»

1
مفهوم «معرکه»

• منظور شاعر از مفهوم معرکه انتخابات است.
• ایشان انتخابات پارلمانی را معرکه و شعبده می نامند:

الف
مفهوم «معرکه»

• معرکه به گردهمائی مردم در جایی برای تماشای نمایش از هر نوع اطلاق می شود.
• بنظر شاعر انتخابات وسیله سرگرمی مردم است.

• از دو حالت قصه خالی نیست:

• یا توده در معرکه به ایفای نقش می پردازد، یعنی در سرگرم کردن خویش شرکت فعال دارد و یا خانه نشین می شود و از معرکه دور می ماند.
• شاعر طرفدار خانه نشینی مردم است.
• اتفاقا حضرت علی هم مدت مدیدی خانه نشین بوده است و کسی نمی تواند بلحاظ شرعی توده را زیر فشار قرار دهد.

• اما سیاست پدر و مادر و شرع و قاعده و قانون نمی شناسد.

• زمان جنگ دهقانانی که جوانان شان را به جبهه نمی فرستادند، حتی از دریافت گازوئیل برای تراکتورشان محروم می ماندند.
• طبقه حاکمه برای جلوگیری از «انفعال» توده، هزاران ترفند مادی و معنوی فراگرفته و می تواند بکار بندد.
• از این رو، امر به معروف و نهی از منکر شاعر می تواند حرف مفت گردد و خالی از تأثیر بماند.

ب
مفهوم «شعبده»

• شعبده یعنی حقه بازی، نیرنگ و عوامفریبی.
• انتخابات بنظر شاعر علاوه بر ابزار سرگرمی مردم، وسیله عوامفریبی است.
• این حکم شاعر بدان معنی است که بود و نبود انتخابات پارلمانی یکسان است، یعنی جمهوری اسلامی فرقی با استبداد قاجاری ندارد.
• پس اینهمه خون برای هیچ و پوچ ریخته شده است.
• مردم حتی به حقوق بورژوائی فرمال، از قبیل انتخاب نمایندگان در مجموع مورد تأیید طبقه حاکمه دست نیافته اند.

• ما از ایران و آرایش نیروها خبر زیادی نداریم.
• اما نهی مردم از انتخابات و عدم پیشنهاد برابرنهادی بر انتخابات پارلمانی می تواند دردسرزا باشد.

• ما از جهان بینی شاعر بی خبریم.

• گروه های افراطی ماورای چپ نیز احتمالا همین موضع شاعر را در زمینه انتخابات دارند و به تحریم مطلق فرا می خوانند.

2
مفهوم «توهین به شعور همگان»
این معرکه توهین به شعور همگان است

• بنظر شاعر، معرکه موسوم به انتخابات توهین به شعور همگان است.
• این مفهوم شاعر قابل تأمل است:
• وقتی کسی از شعورمندی همگانی دم می زند، هرگز به تعیین تکلیف و امر و نهی نمی پردازد.

• اگر مردم ایران از شعور همگانی برخوردارند، دیگر نمی توان به سرزنش آنها پرداخت و سرکوفت زد که

• « آفت زده این باغ، ببینید کجایید
• یکبار دگر لشگر این شعبده هایید

• دستی بده، ای هموطن غرق تماشا
• وقت دگری نیست که از خواب درآیید

• هر بار که بازیگر این معرکه گشتید
• گفتند و نوشتند، براین شیوه رضایید»


• این نوعی تناقضگوئی است:
• یا شعور همگانی وجود دارد و در آن صورت نمی توان از «لشگر شعبده ها گشتن توده، در خواب بودن و شیپور بیدارباش دمیدن، بازیگر معرکه گشتن و آلت دست حکام قرار گرفتن» دم زد و یا از شعور همگانی خبری نیست.

• شاید منظور شاعر از همگان، «از توده بهتران» است که در خارج از کشور و یا در شمال شهرهای بزرگ سکونت دارند.


3
مفاهیم «ظلم»، «خفقان» و «نوش کردن»
این معرکه توهین به شعور همگان است
ظلم و خفقان است، اگر نوش نمایید

• به این بیت شاعر باید با دقتی دو چندان توجه کرد:
• اگر توده در انتخابات شرکت کند، در آن صورت، انتخابات تغییر ماهیت می دهد و به ظلم و خفقان استحاله می یابد.

• حیرت انگیز است، ولی چی می شود کرد:
• شرکت توده در انتخاابت فرمایشی و بی محتوا همان و تغییر ماهیت دادن انتخابات و استحاله یافتن به ظلم و خفقان همان!

• حتما کسی از خود می پرسد، اگر توده خانه نشین شود، آیا ماهیت انتخابات فرمایشی عدل و آزادی عقیده و بیان و غیره خواهد بود؟

• شاعر در هر صورت، بر طبق معمول همیشگی، همه کاسه ـ کوزه ها را بر سر توده بی دفاع خراب می کنند.

• این موضع شاعر اما بلحاظ معرفتی ـ نظری به چه معنی است؟


• توده بر طبق بیت قبلی شاعر، بازیگر صحنه انتخابات است، سوبژکت اندیشه و عمل است.
• وقتی ماهیت انتخابات بسته به سوبژکت تعیین شود، سر و کله کت و کلفت سوبژکتیویسم دیرآشنا پیدا می شود:
• این بدان معنی خواهد بود که تعیین کننده محتوای شناخت نه اوبژکت شناخت، بلکه سوبژکت شناخت است:
• این بدان معنی خواهد بود که تعیین کننده محتوای انتخابات نه خود انتخابات، بلکه توده شرکت کننده در انتخابات است.

• به عنوان مثال:
• تعیین کننده محتوا و یا ماهیت سیب نه خود آن، نه مولکول های شیمیائی متشکله سیب، بلکه خورنده و یا فروشنده آن خواهد بود.

• به این شیوه نگرش، سوبژکتیویسم می گویند، که به هر دردی می خورد، مگربه درد شناخت چیزها، پدیده ها و سیستم ها.

سوبژکتیویسم به زبان فلسفی، دیالک تیک اوبژکت ـ سوبژکت را تخریب می کند، اوبژکت را دور می اندازد و سوبژکت را همه کاره جا می زند.

ادامه دارد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر