۱۴۰۲ بهمن ۱۸, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۷۸)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیست و دوم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!

 

سعدی معیار دشمنی را قبلا تعیین کرده است:

دشمن کسی است که بیگانه باشد:

 

۱

سخن خویش به بیگانه نمی یارم گفت

گله از دوست به دشمن، نه طریق ادب است.

معنی تحت اللفظی:

گلایه از خویش (قوم و خویش) را نمی توانم با بیگانه در میان بگذارم.

برای اینکه شکایت کردن از دوست به دشمن، بی ادبی است.

 

سعدی

در این بیت شعر

دیالک تیک اشنا و ناآشنا

را

به شکل دیالک تیک خویش و ناخویش (بیگانه) بسط و تعمیم می دهد.

بعد

میان خویش و دوست و میان ناخویش (بیگانه) و دشمن

علامت تساوی می گذارد.

یعنی

تفاوت میان آشنا و دوست و ناآشنا و دشمن را از بین می برد.

 

در ایده ئولوژی فئودالی

هر کس که در قلمرو خان مربوطه باشد،

آشنا و دوست تلقی می شود

و

هر کس که خارج از این قلمرو باشد، ناآشنا، ناخویش و دشمن محسوب می شود.

بدتر و بند تنبانی تر از این نمی توان برای دوستی و دشمنی

معیار ساخت.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر