۱۴۰۲ بهمن ۱۵, یکشنبه

خود آموز خود اندیشی (۸۷۵)

Bild

شین میم شین

باب دوم

در احسان

حکایت بیست و دوم

بخش دوم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»، ص ۷۸)

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

چو گرگ خبیث آمد ات در کمند

بکش، ورنه دل برکن از گوسفند

معنی تحت اللفظی:

  گرگ را اگر گرفتی، بکش.

در غیر این صورت گوسفندی برایت نمی ماند.

 

سعدی

در این بیت شعر،

دیالک تیک خیر و شر (هابیل و قابیل، خوب و بد)

 را

به شکل دیالک تیک گوسفند و گرگ بسط و تعمیم می دهد و کشتن بد (گرگ) را اکیدا توصیه می کند:

نکشتن گرگ، همان و دل برکندن از گوسفند، همان.

 

سعدی

برای بد کذائی حق حیات قائل نمی شود،

مگر اینکه آن متعلق به اشراف بنده دار، فئودال و دربار باشد.

وقتی پادشاهی بیدادگر سر کار باشد، خانی خونریز عرصه را بر مردم تنگ کند،

سعدی بلافاصله دست در خورجین دگم هایش می کند،

جزم «مشیت الهی» را بیرون می کشد و سر کار آمدن ظالم را مشیت خدا قلمداد می کند و مردم را به تسلیم و تحمل و رضا دعوت می کند.

 

در این جور مواقع از کشتن فوری سلطان بیدادگر و خان خبیث خونریز خبری نیست:

 

(بوستان، ص ۳۰ ـ ۳۱)

 

به قومی که نیکی پسندد خدای

دهد خسروی عادل و نیکرای

 

چو خواهد که ویران شود عالمی

نهد ملک، در پنجه ظالمی

 

سگالند از او، نیکمردان حذر

که خشم خدای است، بیدادگر

 

معنی تحت اللفظی:

اگر خدا خیر قومی را بخواهد، پادشاه دادگر نیک اندیشی نصیبش می کند.

اگر خدا قصد تخریب کشوری را داشته باشد،

پادشاه بیدادگری را نصیب سکنه ان کشور می کند.

نیکمردان از پادشاه بیدادگر که نشانه خشم خدا ست، حذر می کنند.

 

در غیر این صورت،

سعدی

حکم اعدام فوری اشرار و یا  بدان را صادر می کند.

 

سعدی

 همه چیزهای هستی را از جماد و نبات و جانور و انسان به نیک بنیاد و بد بنیاد طبقه بندی می کند.

 

نیک بنیاد

بنا بر تئوری بنیاد،

 مظهر نیکی بنیادی، ماهوی، طبیعی، مادرزادی و خدادادی است

و

 بد بنیاد

 مظهر بدی بنیادی، ماهوی، طبیعی، مادرزادی و خدادادی است.

بدین طریق است که بر اساس تئوری سعدی

 گرگ خبیث قلمداد می شود و چون بد بنیاد را نمی توان اصلاح و تربیت کرد، راهی جز قتل آن باقی نمی ماند.

 

اجامر جانی و جلاد شاه و شیخ

پیرو تئوری بنیاد فاشیستی سعدی و حافظ اند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر