دکتر فرشید فریدونی
درنگی
از
یدالله سلطان پور
به
یاد
فرج الله میزانی
(جوانشیر)
تحریف ایده ئولوژی پرولتاریا توسط دکتر فرشید فریدونی
همان طور که ذکرش گذشت،
مارکسیسم
در
قاموس دکتر فرشید فریدونی
مقوله مبهم و موهوم و بی تعریفی
است.
اصلا
معلوم نیست که چیست؟
دکتر فرشید فریدونی
قبل از همه
مارکس
را
از
همرزم و هماندیش تجزیه ناپذیرش
یعنی
از
فریدریش انگلس
تجزیه می کند.
این تحریف تئوریکی تازگی ندارد.
ایده ئولوگ های امپریالیستی دهه ها قبل به همین کار دست زده اند.
البته به طرز زیر:
آنها
کلاسیک های سه گانه مارکسیسم ـ لنینیسم
را
پس از انتشار یاد داشت های مارکس
به
دو دسته
طبقه بندی کرده اند:
۱
مارکس
به
عنوان نماینده هومانیسم (بشردوستی)
۲
انگلس و لنین
به
عنوان طرفداران بی رحم و قسی القلب اعمال قهر
دکتر فرشید فریدونی
اما
تحریف تئوریکی دیگری
دارد:
دکتر فرشید فریدونی
به
طور غیر مستقیم و مسکوت
به
تحقیر تئوریکی انگلس
مبادرت می ورزد
بی آنکه خودش حداقل معنی تئوری را بداند.
دکتر فرشید فریدونی
در
نگاه سرسری
با
تحقیر انگلس،
به تجلیل مارکس می پردازد.
اما
فقط در نگاه سرسری.
اگر تیز بنگریم،
قضیه از قرار دیگری است.
دکتر فرشید فریدونی
لنین
را
هم
بسان انگلس،
از
لیست کلاسیک های سه گانه مارکسیسم ـ لنینیسم
حذف می کند.
ضمنا
در سنت استالینیست ها و مائوئیست ها
به
ارتقای دلبخواهی مفام استالین
دست می زند
و
استالین را همتراز با لنین
تلقی می کند.
جالب تر اما برخورد دکتر فرشید فریدونی با مارکس عزیز کرده است.
دکتر فرشید فریدونی
که
از فلسفه و مفاهیم فلسفی کمترین خبری ندارد،
به
گنده نمایی هگل (فیلسوف ایدئالیست عینی بزرگ بورژوازی آغازین)
مبادرت می ورزد
تا
مارکس عزیز کرده
را
به عنوان شاگرد او جا بزند
و
مارکسیسم کذایی
را
به
هگلیانیسم
مبدل سازد.
هگلیانیسم
اما
به
قول خود مارکس
ضد مارکسیسم
است.
دکتر فرشید فریدونی
با این رویزیون (تجدید نظر) و به عبارت دقیقتر با این تحریف تئوریکی
جهان بینی ماتریالیستی پرولتاریا
(ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی و تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی)
را
با
جهان بینی ایدئالیستی ـ عینی هگل
جایگزین می سازد.
این بدترین تحریف در ایده ئولوژی پرولتاریا ست.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر