۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۲, چهارشنبه

خود آموز خود اندیشی (۴۵۰)

خوداندیشی

شین میم شین

باب اول

در عدل و تدبیر و رأی

حکایت نوزدهم

(دکتر حسین رزمجو، «بوستان سعدی»،  ص ۴۷ ـ ۴۸)

بخش دوم

ما به سوی آنچه دانش زمانه مان نموده، می رویم!
 

۱

چو دستی نشاید گزیدن، ببوس

که با غالبان، چاره زرق است و لوس

 

معنی تحت اللفظی:

اگر قادر به نیش زدن بر کسی نیستی، بوس بزن.

مغلوبین باید نسبت به غالبین تزویر و چاپلوسی کنند.

   

 همین سعدی که به تظاهر و زرق و ریا دعوت می کند،

خود و جانشین بلافصلش (حافظ)،

مخالفان نظام اجتماعی  فئودالی

(اصحاب طریقت و عرفان)

را

به بهانه توسل به ریا و زرق و سالوس،

مورد لجن پراکنی بی وقفه قرار می دهند.

 

حافظ

دلم ز صومعه و بگرفت و خرقه سالوس

کجا ست، دیر مغان و شراب ناب کجا؟

 

معنی تحت اللفظی:

حالم از صومعه و خرقه ریا به هم خورد.

بهتر است که به دیر مغان یعنی میخانه بروم و مست کنم.

 

حافظ

حافظ، این خرقه بینداز، مگر جان ببری

کآتش از خرقه سالوس و کرامت برخاست

 

معنی تحت اللفظی:

حافظ برای رهایی خرقه ریا را از تن در آور و دور انداز.

برای اینکه سرشته به ریا ست.

 

حافظ

حافظا می خور و رندی کن و خوش باش، ولی

دام تزویر مکن چون دگران قرآن را

 

معنی تحت اللفظی:

حافظ هر کاری که می خواهی بکن

ولی قرآن را برای ریا مخوان

 

حافظ

بیار باده، که رنگین کنیم جامه زرق

که مست جام غروریم و نام هشیاری است

 

معنی تحت اللفظی:

اصحاب طریقت و عرفان

اهل زرق و ریا هستند.

مست غرورند و تظاهر به هشیاری می کنند.

 

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر