۱۴۰۰ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبه

هماندیشی با شهروز راجع به چارق و چکمه و نعلین و پوتین (۱)

https://pecritique.files.wordpress.com/2015/01/free-trade.jpg?w=610&h=398

 
یدالله سلطان پور
 
شهروز
به نظر من حمایت روسیه از جریانات نئوفاشیستی اروپا ، تخریب اتحادیه اروپاست ، این موضوع به نفع پروتو امپریالیسم روسیه است. سیاست پشت پرده روسیه به دلیل نبود ایدئولوژی سابق به شدت پراگماتیستی است و برای انها هدف وسیله را توجیه میکند.
اما به نظرم درکل سیاست خارجی روسیه الیگاریشیستی کنونی روسیه در دراز مدت به نفع کشور های جهان سوم است ......مثل جنگ جهانی اول که المان از کلیه جنبشهای رهایی بخش اسیا و افریقا بر ضد فرانسه و انگلستان حمایت میکرد......
 
۱
به نظر من حمایت روسیه از جریانات نئوفاشیستی اروپا ، به نیت تخریب اتحادیه اروپاست.
شهروز

سپاس از زحمت به ابراز نظر 
که
 در عصر سکوت
مائده ی است.
 
سیاست خارجی هر کشور
 را 
باید
 در
 دیالک تیک سیاست داخلی و سیاست خارجی 
دید.
 
ضمنا 
سیاست 
را 
در 
دیالک تیک زیربنای اقتصادی و روبنای ایده ئولوژیکی 
دید 
که 
سیاست یکی از عناصر مهم آن است.
 
فقط در این صورت می توان از ماهیت کسی، طبقه ای و حزبی پرده برداشت.
 
قبل از ورود به بحث
باید از خود پرسید:
جریانات نئوفاشیستی در جهان سرمایه 
و 
جریانات فوندامنتالیستی در جهان سوم 
چه ماهیت طبقاتی دارند.
 
طبقه حاکمه امپریالیستی 
پس از فروپاشی اتحاد شوروی و راه رشد کاپیتالیستی خاص ج. خ. چین و ویتنام و غیره تحت رهبری احزاب کمونیست
و 
تضعیف و امحای احزاب کمونیست در مقیاس جهانی
بی رقیب گشت.
 
احزاب کار و کارگر و سوسیالیست و سوسیال ـ دموکرات و کمونیست اروپایی و غیره
ماهیت طبقاتی بورژوایی خود را 
هم در حرف و هم در عمل 
نشان جهانیان دادند.
 
طبقه کارگر و روشنفکریت مترقی ناامید شدند 
(و به مجلاب نومیدی رانده شدند.)
 
جورج بوش کبیر از نظم جهانی امپریالیستی نوین سخن راند.
منظورش چی بود؟
 
منظورش 
تک قطبی گشتن جهان بود.
 
منظورش سرکرده مطلق جهان گشتن امپریالیسم تحت سرکردگی امریکا بود.
آنچه که پس از پایان ج. ج. دوم صورت گرفته بود
تکرار شد:
 
الف
پس از پایان ج. ج. دوم
امپریالیسم تازه نفس امریکا
کلیه کشورهای تحت سلطه بریتانیای کبیر 
را 
و 
تحت سلطه سرکرده های سابق 
(ژاپن و ایتالیا و فرانسه و پرتقال و اسپانیا و غیره) 
را 
به آشوب کشاند 
(جنبش های رهایی بخش کذایی ملی، جنبش های ضد استعماری و غیره) 
و 
تسخیر کرد.
 
ضمنا
ضربات کاری بر پیکر جنبش های انقلابی و احزاب مربوطه از قبیل احزاب کمونیست مثلا اندونزی، ایران و غیره وارد آورد.
 
کودتای ۲۸ مرداد 
چیزی جز جانشینی امریکا به جای بریتانیا نبود.
 
شعله های جنگ ۶ روزه
 ناگهان و در طرفة العینی خاموش شد.
کسی ندانست چرا؟
 
توده ای های خوشخیال خیال پرور گفتند 
که اتحاد شوروی هشدار داد.
 
نتیجه اش اما خلع ید فرانسه توسط امریکا از کانالا سوئز بود.
 
همین بلا بر سر مستعمرات بریتانیا و فرانسه و پرتقال و اسپانیا در کشورهای مختلف آمد.
 
ب
پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیستی تحت سرکردگی اتحاد شوروی
تسخیر کشورهای تحت نفوذ شوروی و تقسیم آنها میان دول امپریالیستی شروع شد که ادامه دارد.
 
خاوران خاور میانه
قبلا تحت نفوذ اتحاد شوروی بوده است.
 
عراق در چند روز تسخیر شد
گربه چف 
میو میو کرد و به لیسیدن ماتحت خود مشغول شد.
 
بعد لیبی و سومالی و غیره به دوزخ مبدل شدند.
 
بعدها پوتین 
برای دفاع از وجبی از جهان تحت نفوذ شوروی
در 
سوریه هارت و پورت کنان وارد تخریب شد 
تا اسد را حفظ کند و از آب گل آلود برای عوامفریبی و گسترش پایگاه اجتماعی خود در روسیه
ماهی بگیرد.
کسب اعتبار در افکار عمومی روسیه توسط باند پوتین
را خود امپریالیسم هم می خواهد.
به همین دلیل دست او و عردوغان و غیره را باز می گذارد.
 
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر